گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

شهر


         شهر


یکنفر آمده از فصل زمستانی شهر

آنکه آزاد شد از خانه ی زندانی شهر


مردی از کو چه ی وحشت ، سخن آغاز کند

گوید از راز درونخانه ی  ،  پنهانی شهر


بوی باروت به جای نفس یاس بپاست

گل سیه پوش شد از غارت حیوانی شهر


یکی از قافله ی جهل به دروازه رسید

همه مردند از این بی سرو سامانی شهر


بفر یبند ،  به   نقاشی    انسان   ،  انسان

هر که افتد به سرا پرده ی حیرانی شهر


کافرستان بشر ، دعوی بین زعماست

اینچنین است در این فرصت پایانی شهر


دین فروشند و خدا را ، چو پسندت نشود

کافرت  نام   نهند  از  در   ایمانی   شهر


همه دانند که از شهر  ،  خبر بیرونست

قاصدک  هم  خبر  آورده  ز  ویرانی شهر

اجازه می خواهم


اجازه می خواهم


دمی برای ندیدن ، اجازه می خواهم

برای از تو بریدن  ، اجازه می خواهم


در این هوای پر از دود و آتش دیروز 

برای داد کشیدن ، اجازه می خواهم

ایل


                ایل


همدلی پسوندی از ایل شماست .

مهربانی نام فامیل شماست .


آرزو ها تان بلند و استوار

مرغ حق طیرا" ابا بیل  شماست .

نوای نی


نوای نی


چون نوازد نی  ،  دلم پر می زند 

تا نیستان تو هم   ،   پر می زند 


تا تو تارت را بگیری دست خویش

نی   نوا   را  ،  نینوا   تر     می زند 


راستگاه  گو شه ی دلتنگیم

در بیات ترک  ،  بهتر می زند


چون در آیی   ،  پیش آواز دلم 

شور  در  ماهور  ، یکسر می زند


گر   نوازی   ،    تار  دل   را   دلبرا 

تا   همایون    تو   ،  آخر  می زند