قمرم
من هنوزم که هنوزم ، قمرم ، میگردم
پیش شمس القمرت ، در بدرم ، می گردم
نیش خندم مزن ، و مرغ مرا خار مکن
مدتی هست که دنبال ، پرم ، میگردم
تو که بر تخت نشستی و به لبخند مدام
خبرت نیست که من دور سرم میگردم
دیگرانند که بر گرد فروغت همه شب
شاد و من با دل خو نین جگرم ، میگردم
شاهدم ، بر سر بازار تو ، افتاده رقیب
به تما شا یم و با چشم ، ترم میگردم
کو تاهیهای من
در کلبه ی ما هر که بیاید ، خوشش آید
ای خسته ی دلخسته بیا ، خاک نشین باش
دنیا همه در رنج و کمی قسمت ما شد
با همنفسی بار دگر کلبه نشین باش
گمانُم که شیطان لتازه بو
عچین مای میان دیکُرُم وایسا
***
نَنُم میگو دُغاله جای پرگار
شَنه ی جا دی میشا ، ماهی بیگیتُن
***
شکسته چو تو زیبا ندید ه ام شاید
ز طالقانی و از روستای مهرانی
***
منم ز طالقان تو هم مثل خط نستعلیق
سیاه مشق نگاهت ، چقدر درویش است
***
عشق یعنی حرف اول مثل آ
عشق یعنی حرف آخر مثل یا
باز می پرسم تو << آیا >> ی منی
***
نیست نیست یک اتفاق ساده بود
هست اما گله سر گردان چرا ؟
درد و درمان داده ای صد شکر و حیف
این یکی را صعب و بی درمان چرا ؟
***
تا خودم را می نو یسم ، شب به پایان می رسد
هر چه می خوا نم تو هستی و خود من نیستم
***
گر مسلمان منی ، و قت زکاتت که رسید
اندکی از نگهت ، راهی چشمانت کن
روز بارانی
مثل دیواری قدیمی
و قت باران راه راه
مثل سقف کهنه ای
چک چک کنان و آه آه
روز باران
زندگی در من تجلی می کند
در زمینم
اسمان جاریست
هم خورشید و ماه
گفت و گو
گفت و گو ها را از این مجمو عه بالا تر بریم
نغز ها را نثر ها را پیش همدیگر بریم
بوی خو بی پشت این پستو ست ، آیا می شود
شیشه ای از آن به کادو نزد همدیگر بریم
زین حیا و زان سکوت و مهربانی اندکی
از همای بخت مان تا شانه ی دیگر بریم
خو شنوازان ، عندلیبان ، دلربایان عزیز
دل شکسته مرغمان را پیش بال و پر بریم
من که می گو یم اگر لب وا کنیم و بشکنیم
می شود تا قاف هم سیمرغ را آخر بریم