گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گپ خودمانی (37)


   

                       لوی تُک


لو  = کناره

تُک  = نوک = لب

لوی تک  =  کناره ها و طرفین بام  یا پشت بام .

*    -   اندی نانی لو و دمَ نیگیر .

لو چه  =  اطراف و کناره های دهان.

تُککُرم = بالا ترین نقطه درخت .

هلنگ بر یو  =  نوعی بازی 

                     *  -  هلنگ بر یو که میگردی  .

او نی که هلنگ میگیت  ،  اون یکی دیگه  رَ با

همون یَک پای همرا که بپر بپر می کُرد باید

پیا می کُرد تا او    رَ  تنگنای  میان دَرنگنه  و

با لگه بََزَنه .

دومی دی باید می پاس تا لوی تک نزیک نَگرده

چرا که اگه او نجه گیر دمی کت . یا باید لگه رَ

  می خورد . یا   لوی تُک جیر میکت .

            *   -  این یکی از بهترین و پر طر فدار ترین

وازی طالقانی بَ  که ایمروزه یا کسی بلد،  نی .

یا اگه بلده  دیه این وازی رایج نی .

                            

                 ( افراط و تفریط در مرزبند یها)

ما ایرانی ها در یک افراط  و تفریط تاریخی سر گردانیم

و این بر می گردد . به نو ع نگاه نخبگان به تاریخ ایران.

                       عوام در این دو نگاه افراط و تفریط

سر گردانند و بسته به تسلط کدام دسته بر ایران

مجبورند سیاهی لشگر آن گروه با شند .

* - تکیه بر ایران باستان ، فر هنگ و آداب و رسو م

رهبران و نخبگان آن روزگار از یک سو .

*  -  تکیه بر ایران اسلامی ، فر هنگ و آداب و رسوم

رهبران و نخبگان این روزگار از سویی دگر.

که هیچکدام از آنها قابل انکار و چشم پو شی نیست

در دوران تسلط هر دسته ای یکی کم رنگ و در

حاشیه ودیگری پر رنگ ودر متن قرار گرفته است .

در بعضی از دوره ها که بجای منطق ، اید ئو لوژی فردی

یا حاکمیتی سلطه خو یش را بر این مملکت مستحکم

نموده ، گروه حاکم و مسلط بجای تعامل و همزیستی

با رقیب که اگر درست گفته با شیم . در صدد حذف

تفکر ، نگاه یا بهتر است بگو ییم واقعیت ،   به حاشیه

رانده شده بر آمده و کلا در صدد جنگ و اضمحلال

ارزشها و  باورهای گروه مقابل بر می آید . 

                                    *  هر گاه که چنین اتفاقی در تاریخ

این مملکت در طول سده های اسلامی اتفاق افتاده

آگاهانه یا ناخود آگاه بخش عمده ای از بدنه جامعه و

نخبگان آن تعلق خاطر خو یش را از این کشور و حاکمان

آن بر داشته اند و در سایه آن کشور یا از درون دچار

بحران و هرج و مرج شده و یا بیگانگان از برون چشم

طمع بر این مرز بوم دو خته اند .

                     * بدون تو جه به وجه سیاسی این بحث که

آن را آگاهانه واگذار می کنیم به کارشناسانش ،

از دید آسیب شناسی اجتماعی و نگاه دولت ملت ،

این نکته حایز اهمیت است که هر دو گروه افراطی

در اینکه بخواهند بدون تحمل ساختار ارزشی و

تاریخی و فر هنگی طرف مقابل به دو عنصر

1- تخریب  و 2- تثبیت  در رویکرد خو د تو جه

داشته باشند . نتیجه همانی خواهد شد که

عناصر ارزشی هرطرف تا آن حد اغراق آمیز و پاک

و مبرا تلقی شود تا در برابر ارائه به عوام نیاز مند

به هیچ استدلالی نباشد و یا چشمگیر باشد .

ضرورتا این نیازمند آن است که مثلا قهرمانان

و رهبران و اندیشه ورزان و منابع عقیدتی تا آن

حد پیش رود که حایز بهترین ها و برترین ها و

سر امد ترین  تصورات و تخیلات باشد .

بت سازی و محیر العقول کردن بعضی از عناصر و

اسطوره ای نشان دادن بعضی تا آن حد پیش

می رود که در عناصر فرهنگ عامه به شکل

ضرب المثل ، قدیس ، فرابشری ، و خارق بشری

جلوه گر می گردند .

بطور مثال شاه در ساختار ملی گرایی افراطی

سایه خدا برروی زمین و عنصر فرا انسانی

 غیر مسئول در می آید .که به هیچ دسته

و رسته پاسخگو نیست .

                 * صحبت از افراط در عناصر هم مثلا در سر

لو حه این تفکر فردی به نام کورش قرار می گیرد

که تمام ارزشهای انسانی و اجتماعی و حاکمیتی را

داراست و تا آن حد از مصداق برای او پیش می رود

که معادل و یا متشابهی از تایید قرآنی بر ایش بگیرد .

درست یا غلط بودن مصداق را به کارشناسش

وا می گذاریم . و یا در مقابل در عناصر تفکر اسلامی

هم که پادشاهان و حاکمان و خلفایی که با نام اسلام

و حکو مت و حاکمیت مبتنی بر شریعت در ایران بوده اند

را یکجا منزه و مصداق استمرار حاکمیت معصوم تلقی

نموده و حاضر به پذیرش هیچ نقد و نگاه آسیب شناسانه

در مورد آنها نیستیم و یا در دید گاه تئوری خود حق و

سهمی برای طرف مقابل قایل نیستیم که هیچ بلکه آنها

را تا حد کفر ، طاغوت ، اهل ذمه و...

                         * منصفانه آنست که ایران را با هر آنچه که

بوده و هر آنچه که هست بپذیریم  . و برای هر بخش

آن به میزان تاثیر و تاثرش و داشته هاو میراث بر

جای نهاده اش تقدیر و تایید کنیم . نه آنقدر افراط و

تفریط که فی المثل شاهنامه را قرآن  یا قرآن را با

شاهنامه مقایسه کنیم و یا رستم را با هر کس دیگر .

بلکه شاهنامه وفردوسی ، رستم و کورش و سعدی و

حافظ و مو لانا و نوروز  و قربان و مسجد و دیر و رو حانی و مغ

و تخت جمشید و  نقش جهان  و...

کتب و افراد و عناصر دوره اسلامی و قبل از اسلام درجا و

جایگاه خودشان در دور نمای کلی ایران ببینیم .


   * باید بپایم تا از هر طرف  ، لوی تُک دَ جیر نَکو ویم.

تک مضراب


تک مضراب


حالا تمام حو صله را چنگ می زنم .

گاهی به رشته های عصب زنگ می زنم .


حالا که خط خطی شده اعصاب ناقلا .

دیونه  وار نغمه و آهنگ می زنم .


***


وقتی تو ساکتی همه جا شعر می شود .

با یک سکوت خانه پر از مهر می شود .


وقتی که دنده های لجت گیر می کند .

آهنگ زندگی ، برای همه زهر می شود .

لکنت

کلما تم  نمی کشد اما .

لکنتم با تو حرفها دارد.

باورت هست گاه گاهی هم

نقطه ها روی خط صدا دارد.

چون ندیدم ، دلیل کافی نیست .

این عبور تو مثل بارانست.

کوچه ی دل ببین چه نمناک است.

ابر چشمت  ببین چه گریانست.

تو شبیه منی ، ولی اما.

رنگ بال تو اندکی زیباست.

رنگ پر های عاشقی آبیست.

خانه ی مرغ عشق هم دریاست.

به همین سادگی ، به یک لبخند.

چشمها را ببند ، یک،دو،سه،چهار.

پشت سر هم بگو که قایم شم.

بی نهایت ، ز خوبیت ، بشمار.

بوی رز

طاقتی نیست دگر ، بوی رُزت گل کرده.

                                              ذهن مجنون مرا ، بوی تو عاقل کرده.

عقل جا مانده و معراج تو باقیست هنوز.

                                    این چه کاریست که گل های تو با دل کرده.

از بهار که ، در این باغ ، دمید آن عاشق.

                                        اینچنین ، خشک درختان تو ، حاصل کرده.

این چه اکسیر جوانیست که در بوی تو هست.

                                             سنت و قا عده ها را همه با طل کرده.

نور اگر هست ز انوار رخ خورشید است.

                                           این چراغیست که مهتاب تو کامل کرده.