گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

اسطوره


اسطوره های زند گیم را حجر مکن .

این همرهان کو دکیم را به در مکن .

من معنیم به همین چند واژه است .

این واژه های مرا بی اثر مکن .

تکرار واژه های مقدس ، خلاصه اند .

وقتی چراغ عا طفه سرخ است ، گذر مکن .

من هم مقیدم که برایت دو تا شوم ..

این احترام دو سو را هدر مکن .

این آشیان که بنا کرده ایم ما .

گر مش نمی کنی تو زیر و زبر مکن .

با ریشه های درخت هو یتم .

خواهم صبور باشی و قطع شجر مکن .

بگذشته ام ز هزاران هوای دل .

با خواهشی که نمودم ، خطر مکن .

هر چند کینه های گذشته رفیق تو ست .

با این نگاه تو بر من نظر مکن .

ایام رفته خاطره هایش عذاب بود .

این چند روز عمر بدان سان به در مکن .

تنها برای من اثری از گذشته اوست .

این تک درخت پیر مرا بی اثر مکن .

نا مرد

با مردم دیوانه سخن گفتن عاقل .

چون کو فتن سنگ بود بر چمن و گُل .


اینها همه او هام و خیال است برادر .

بر ناکس و نامرد نشاید بدهی دل .

لالایی


خوبه که قدر دو ستیها مونو  بدونیم .


پی دیوار این خونه

گل آلاله مهمونه

دلش می خواد بره بالا

ولی پاهاش تو گلدونه.

***

حالا هر روز تو این خونه.

یکی آب میده گلدو نه

همون گلدون پا بسته

که توی با غچه مهمونه

***

گل گلدون حواسش هست .

یکی که دست و پاشو بست .

برای قد کشیدن هاش

باید هر روز بسازه دست .

***

می بینه  یاس ده ساله .

که رفته خونه ی خاله .

کناره پنجره حالا

کسی پشتا شو می ماله .

***

سلام ای همنشین ، همدم .

می خوام دو ستت بشم کم کم.

می خوای بالا بری امروز

منم بالا  ببر  ،  نم نم .

***

چیزی نشنید از اون  بالا.

تو خواب خوش می ره حالا .

ولی  همسایه  بیداره

براش می خونه ، لای لالا .

***

دو تا دستم همین دیروز .

در اومد بعد چندین روز .

باید نازش کنم حالا

شاید خوابش نیاد امروز .

***

دیگه خورشید اومد بالا .

لالایی کافیه حالا .

پاها تو غلغلک می دم .

بیا بالا  ، بگو یالا.

***

یه قطره اشک اومد پایین .

چی میگی دختر نسرین .

بیا رو شونه های من .

یواش تر اما ، پاور چین .

***

خیال کردم تو مهتابی .

شاید هم کرم شب تابی .

دلم گرمه کنار تو .

تو خورشیدی که می تابی .

***

چقدر خو شبختیم خوبه .

عصای دستمون چوبه .

همون چوبی که جون داره .

پاهاش حالا توی جوبه .

***

من و همسا یمون خو بیم .

دو تا مون توی یک جو بیم .

دستا مون توی دست هم .

داریم برفا رو می رو بیم .

***

لالا ، لالا ، گل پونه .

کسی  تنها نمی مونه .

کنار پنجره حالا

گل آلاله  مهمونه .

***

واسه خو شبختیام حالا .

اگه دو ستی بیاد بالا .

براش گلپونه می چینم .

می دم دستش ، جون مولا .

سحرت



                                                     سحر                      

شب دلتنگی ما را سحرت غو غا کرد .

باده نو شت شدم و صبح مرا رسوا کرد .


گر چه در لحظه گذر کرد خیال بت ما .

آنقدر بود معما که شبم یلدا شد .


ذهن ، جا مانده ز معنای کلام و غزلت .

باورم هست هنوزم نتوان ، معنا کرد .


حس خوبیست نشستن بر جوی سخنت .

شُر شُر لفظ تو را چون گُهری پیدا کرد .


دست احساس من و موی خیال تو هنوز .

در هم آمیخته بودند که دل شیدا کرد .


چشم در طره ی گیسوی تو سر گردان بود .

دل به دریا زد و پیوند تو را امضا کرد .


نَمی از کوزه ی اندیشه به بیرون می ریخت .

داشتی  هر  چه  درونت ،  همه را   افشا کرد .


تشنه بودم چو کویری ، نم بارانی تو .

قطره ای بر تنم افتاد و مرا دریا کرد .


مثل نیلو فری افتاده به مرداب تنم .

پو شش سبز تو اندام مرا زیبا کرد .


رنگ و بوی تو از آغاز به زردی میرفت .

آنکه رنگ   ازلی بود ، تو را    مینا کرد .


دست مهری اگر از لطف تو بیرون آید .

چون مسیحی که تواند ، همه را احیا کرد .


مثل شعری که بشوید ، همه احساس مرا .

واژگانت   همه    انشای    مر ا ،   املا    کرد .