گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

کافیست



                      کافیست

همینکه هستی و دیروز من شدی کافیست .

اگر شبی  ، پس امروز من شدی کافیست .


پس از عبور زمستان خوش آمدی حالا .

همین که باعث نوروز من شدی کافیست .

شاپرک ها


شاپرکها


کو چه از عطر نفس هایت معطر می شود .

سنگفرش کو چه ی دل اندکی تر می شود .


پابه پای ، پای احساست ، شمارش می کنم .

جای پا را می شمارم ، کو چه آخر می شود .


نیستی ، بو یت هنوزم ، می شمارد ذهن را .

ماه مهر من   ،  بگو ، تا ماه آذر  ،   می شود .


باز فردا  پا به پایت  ، می شمارم شهر را .

با خیال اینکه دیداری میسر ، می شود .


مثل کودک ، در خیالم یک عروسک می شوم .

کودک احساس من آن روز مادر می شود .


پشت شیشه هر چه می بینم ، تو را گم می کنم .

شاید احساست به من هر روز ، کمتر می شود .


مثل موش و گربه  ،  دنبال دلت سر می کشم .

تک درخت کو چه مان ، مانند سنگر می شود .


بت تراش عشق ، این بت خانه را کی آفرید ؟

هر که او را دیده ، لب نگشوده کافر می شود .


یکنفر امروز ، جای پای ما را می شمرد .

گفتم این پروانه دارد باز پرپر می شود .


خواب می بینم که دیگر ، شا پرکها مرده اند .

باز    جمع      آرزو هایم      مکسر       می شود .

برایت می نویسم


برایت می نو یسم


برات حرفای تازه می نو یسم ، شعر زیبامو .

همو نهایی که ننو شتم ، ندیدی تو ، غزل هامو


شبیه هیچ کس یا هیچ جایی نیستم ، اما

تو می فهمی فقط ، رمز غریب این معما مو.


برایت می نو یسم ، یادگاری ، قصه ای زیبا

که تنها شاهدم باشی  ، ببینی رسم دنیا مو .


شبیه ما هیم ، اینجا غریق کو سه ی دردم .

یکی ناراست دستی   ،  اینچنین آلوده دریامو .


بیا بانم شبی با آسمانت گفت و گو می کرد .

شهابی     آمد   و   پیچید   ،  کل   آرزو هامو .


به باغ آرزو هایم ، شبی مهمان گل بودم .

سحر گاهان نسیم نامرادی آمد و بر چید گل هامو .


رفیقی داشتم ، یاری ، چو مرحم وقت بیماری .

رهایم کرد ، روز تنگدستی و نمک پاشید زخمامو.


جدا افتاده ام از کاروان و رد پایی نیست

سراب زندگی از هر طرف ، دزدیده صحرامو.


کمی  ا ز  راز هایم   با   تو گفتم ، گر چه می دانی

نه می گو یم ، نه خواهم گفت باقی،حرف دل هامو .

طناب عشق


طناب عشق


یکی آتیش و گم کرده .

به سرمای تو می سوزه

یکی با گریه هاش هرشب 

برات بارونی می دوزه .


یکی با نغمه های تو

داره لالایی می خونه

یکی با یک کتاب شعر

تو رو افسانه می سازه .


یکی در بند مو هاته

طناب عشق می بافه

یکی با صفحه ی چشمات

رخ شطرنج می بازه .


یکی با قوس ابرو ها

داره مهتاب و می چینه

یکی تب کرده با دستات

می خواد دستمال بندازه


یکی می خواد که با لب هات

غزلخون کتابت شه

یکی شعرات و بر کرده

همش مشغول آوازه


یکی پاهاش و گم کرده

فقط فکر قدم هاته

یکی با دست های تو

پر یده فکر پروازه .


یکی عقلش رو گم کرده

نشو نیش رد پاها شه

یکی تو آخر حرفاش

میگه عشق تو آغازه .


یکی حرفاش تو حرفاته

یکی چشماش تو چشماته

یکی پشت سرت میگه

چقدر زیبا ، چقدر نازه .

خواب


خواب

در آن هنگام شب

من در خیالم ماه را آزاد می کردم .

لحاف ابریم

در آسمانت پهن تر می شد .

تو می خوابیدی و

من خاطرت را شاد می کردم .

دو دستانم

شبیه کوه می شد تا غروب تو .

نمی فهمیدم و

تنها تو را فریاد می کردم .