گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

ما و من

باغ و گل و بـــهـار من ، با تــو نشسته در چمن.

کاش نمی شــدی جدا ، اشــک تـــو و نگاه من.

کاسه ی لب شکسته را ،جام نمی کند کسی.

جز من دل شکسته ی، مانده در این سکوت تن.

شرح تو را یکی یکی ، از ســر شــوق می کنم.

دست به دست می شود،قصه ی ما دهن دهن.

پیش رقیب سر خو شم ، اینــکه صــدا زنم تو را.

سینه زتــن جدا کنم ، چاک دهــــم چو پیر هن.

رفتی و جان من ولی ، آ مـــــده،جان به تن اگر.

حال که می روی بـزن ، شعله بـه جمع انجمن.

غنچه ی لاله ام تو یی ، یاس دو ساله ام تویی.

زنــــبق وحشی مرا ، آب بـــــده چـــــو یاسمن.

امشب از آن دری که من ، باز گشوده ام بـه تو.

نالـــه بلـــند می شود ، همچـــو قنـاری و زغن.

تب زده جان عشق من ، تا به سحر صــدا کند.

دست و دهان من جدا ، چشم و دل زبان و تن.

بار دگــــــر دعا کنــم ، ذکــــر به سجــده آورم.

تا که رهـــا شوم از این ، مــا و منی خویشتن.

                         

      19/ رمضان /92

                                                       

قدر

بشکن ایـــدل ، که عافیت یابی

نکند خواجــه خفته در خوابـی.

رمضان است و قـــدر هم شاید

در همین لحظه های بی تابی.

چاره درد ماست ، گریه واشک

شاید این جام وقـطره ی آبـی .

من ندانم که این چه تقدیرست

که بــه شب داده ، نور مهتابی.

همه چیزم فــدایت ، ای مـولا

در همین لحظه های بی خوابی.

دست من رو به آسمان بالاست

گم شدم من ، مگر کـه در یابی.

شمع جانم بسوزد ، از هجــران

سرخ و زرداست و نیلی و آبی.

بار الـــها برای خـــــلق فرست

صـــحت و نـــام و نــان و آزادی.

                                    19/رمضان/92

نیایش



                                    "   الها   "

بار الـــــها،  تـــو قـادری امــــــــا

بده نانی و پـیچ و تاب مده.

ساده گفتم ،تو هـم که فهمیدی

بـده امـا به آب و تـاب مده.

وقت دیــدار با تــو اکـــنون است

وعده شام و وقت خواب مده.

گفتمت نان و خــــوب می دانی

بیشمارند وبـی حسـاب مده.

ازتو خواهم که مستجاب شـوم

وعده ام را به شیخ وشاب مده.

هر چه گفتی به طاعتت خیــزم

بیش از آن را تو هم عذاب مده.

تو که آقـــای بنـــــــده چو منی

غیراز این ناسزاست جواب مده.

آنکه بیــــراهه رفت و راه ندیــد

پاسخش را جــــــز از کتاب مده.

هرکه داند که کیست در خلوت

بند  ما را ، تو هـم به آب مده.

گذرد عمر و غفلت  ازما  بیـش

لحظه ها  راتو هــم شتاب مده.

به مـــلاقات مرگ ،خواهم شد

دلخوش ، اما ، گــه شباب مده.

ای بلنـــدای عــــــدل رحمانی

مـن گنه کــرده ام ، عقاب مده.

ساز نا کوک می زند،  مــطرب

چنگ دادی ، دگـــــر رباب مده.

دلم از ساقی تو دلخون اسـت

جــام را داده ای،  شــراب مده.

من که باشم که گویمت چکنی

بده پیغام و بـــا شــــــتاب مده.

گو یمت ساده این سخن مخلص

چــو نخواهـــی ، مرا ثواب مده.

                                  م آهنگری 6/5/92

آدمی


چون بریدی زمن بریده شدم .

چون رمیدی زمن رمیده شدم .

کاش می رفتی از همیشه من .

چون نر فتی چنین تکیده شدم .

خون خواری چنین ندیدم من .

در ازار تو من چکیده شدم .

تو به احساس من جفا کردی .

پاک بودم کنون دریده شدم .

آمدی شهر در هیا هو شد .

همه بودند و من ندیده شدم .

چه بگو یم ز آدمی ، افسوس .

علفی گشتم و چر یده شدم .

نه چنان چون که بشنوی ، پر سی.

خاک بودم ، به خاک   ....  شدم .

چرخ ایام اینچنین چر خی است .

هر چه چر خید من ، لهیده شدم .