گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

سحرت



                                                     سحر                      

شب دلتنگی ما را سحرت غو غا کرد .

باده نو شت شدم و صبح مرا رسوا کرد .


گر چه در لحظه گذر کرد خیال بت ما .

آنقدر بود معما که شبم یلدا شد .


ذهن ، جا مانده ز معنای کلام و غزلت .

باورم هست هنوزم نتوان ، معنا کرد .


حس خوبیست نشستن بر جوی سخنت .

شُر شُر لفظ تو را چون گُهری پیدا کرد .


دست احساس من و موی خیال تو هنوز .

در هم آمیخته بودند که دل شیدا کرد .


چشم در طره ی گیسوی تو سر گردان بود .

دل به دریا زد و پیوند تو را امضا کرد .


نَمی از کوزه ی اندیشه به بیرون می ریخت .

داشتی  هر  چه  درونت ،  همه را   افشا کرد .


تشنه بودم چو کویری ، نم بارانی تو .

قطره ای بر تنم افتاد و مرا دریا کرد .


مثل نیلو فری افتاده به مرداب تنم .

پو شش سبز تو اندام مرا زیبا کرد .


رنگ و بوی تو از آغاز به زردی میرفت .

آنکه رنگ   ازلی بود ، تو را    مینا کرد .


دست مهری اگر از لطف تو بیرون آید .

چون مسیحی که تواند ، همه را احیا کرد .


مثل شعری که بشوید ، همه احساس مرا .

واژگانت   همه    انشای    مر ا ،   املا    کرد .



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.