گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گریه


ما با همیم و جدا گریه می کنیم .

حالا که با همیم ، چرا گریه می کنیم .

من از برای دوری تو گریه می کنم .

بی مزه نیست هر دو جداگریه می کنیم .

هریک برای خدا از برای هم .

یعنی برای هم ، به خدا گریه می کنیم .

از آب اشکمان دلمان تازه می شود .

بازم برای رفع بلا گریه می کنیم .

تا غصه هست ، خنده ما گریه می شود .

از خنده های بی سرو پا گریه می کنیم .

ما گریه می کنیم که لبخند پر شود .

از روزگار تلخ شما گریه می کنیم .

اشک


دگر گم کرده چشمان مرا اشک .

نمی جوید دو دستان مرا اشک.


نمی دانم چرا خشکیده چشمم ؟

چرا گم کرده دامان مرا اشک .


تو با این گونه هایم عهد بستی .

نگو ، بشکسته پیمان مرا اشک .


نیامد اشک وقتی دیده خون شد .

یقین گم کرده سامان مرا اشک .

خروس بابا


سلام

دو ، سه  سال پیش  از تهران  4  تا جوجه پنج ریالی سابق

خریدیم . مدتی در تهران ودر بالکن ،  با چه زحمت. و سه ماهی

در طالقان و با چه همت .

آن سان که هر کدام خروسی عاقل و بالغ  شدند .

آنقدر می خواندند  ،   در آغاز ناشیانه و بعدها عا شقانه ، که 

همسایه ها بعضی از شدت علاقه  آفرین و دیگرانی به سبب

خروس خوانیهای بی مو قع نفرین .

گاه آمدن به تهران و در آن روزهای پایانی شهریور کم کم

رهایشان کردیم در کو چه باغ های اطراف و خود شمشیر

در غلاف .

که ناگاه با ندکی غفلت و اعتماد  ، یکی از آنها بو سیله ی

سگ عمو قریب شد بر باد .

چه مصیبت و خواهش که خویش از عهده آب و دانه بر آییم

پذیر فتند  دوستانی از منگلان نگه دارند این بینوایان را

تا ما بر گردیم و بیا ییم .

نه ما بر گشتیم و نه تا امروز خروس ها !


چندیست که یک خروس زیبا .

در خانه گرفته جای بابا.

بابای من و زن و همه او .

در باغ لمیده عین آهو .

ازسبزی و آش و ماش و کاهو .

برگ کلم و خیار و گردو .

باقی ز خورشت و هندوانه .

جا مانده غذای کود کانه .

اینها همه با برنج نذری .

خورده است و نمانده تخم بذری .

گاهی به اتاق اندر آید .

گویی که سفیر و سرور آید .

چرخی زند و دمی بخسبد .

چنگی زند و خسی بجستد .

پیش از همه نان او مهیا .

از قُوت زمین و دشت و دریا .

گیرد به بغل عزیز بابا .

خسبد به زبان شعر و لالا .

چون عشوه گران به ناز خواند .

هر کس شنود نماز خواند .

گاهی چو شود ز کوک خارج .

فریاد کند چو زنگ کالج .

کافیست ،دو روز در ببندی.

داخل چو شوی به خود بخندی .

یک نقطه نبوده کو نبیند .

بگذارد و بر سرش نر ...

با اینهمه درد سر که گفتیم .

هر گوشه که ر...ده بود ، رُفتیم .

دیدم به بغل گرفته  ، ماما .

بابای جدید خانه ی ما .

چسبانده به لب دو بو سه تر .

چون بوسه کودکی به مادر .

حالا پسرک به ناز آید .

در وقت طرب به ساز آید .

گو ید ننه جان سه روزه حالا .

حمام نکرده شیخ والا .

آن حوله که رنگ قرمزی داشت .

از بند طناب  خانه   برداشت .

دستی به خروس و دیگری تاس .

شستند و خروس گشته الماس .

ایکاش منم خروس بودم .

تا لایق ناز و بوس بودم .!

چه خبر؟


ایدوست بگو خانه گل ها چه خبر ؟

حالا که تو رفته ای به آنجا چه خبر ؟

اینجا تو هنوزم آشنایی ای دوست .

آنجا ز گذشتگان اینجا چه خبر؟

در پیچ و خم زمانه د ر فکر چه ای ؟

از نان و دهان و روز و شب ها چه خبر ؟

بازم غم نان و خانه داری یا نه ؟

زن بچه رفیق و یار زیبا چه خبر ؟

گفتم چه خبر ؟که از تو پرسم که چه شد ؟

جان کندن و مرگ و ترک دنیا چه خبر ؟

از حال من و رفیق و اغیار مپرس .

از حوری و شهد و باغ و طو بی چه خبر ؟

وقتی که به خاک اندرت خانه شدی .

در خانه قبر یکه و تنها چه خبر ؟

از تو صیه های دین و اخلاق بگو .

از فتنه مال و پول و زن ها چه خبر ؟

رفتند و نیا مدند و تکراری شد .

این پر سش از آن سرای عقبی چه خبر ؟

                              92/6/1

چه حاصل ؟


چو میلم هست و معذورم ، چه حاصل ؟

دو چشمم هست و من کورم ، چه حاصل ؟

تو می گفتی که آزادم   ،  ولی من .

اسیر فعل مجبورم ، چه حاصل ؟

نخوردم از شراب کهنه ات دوش .

هنوز از مستیت دورم ، چه حاصل ؟

نخواندی لو حی از مو سی ، شب قدر .

بگو در وادی طورم ، چه حاصل ؟

تمام عشق تسلیم است و تسلیم .

بگو من آتش و نورم ، چه حاصل ؟