گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

خوش به حال من

خوش به حال من ، که پشت پنجره ، باز می بینم درخت و باغ را .

آسمان چون پشم حلاجی شده ، نم نم باران و رقص زاغ را .

خوش به حال من ، هنوزم عاشقم ، تا بهار تو دوباره گل کند .

خوش به حال من ، که داده زندگی ، لحظه تکرار حسی داغ را .

طنز روز

حرف اول ، حرف نان و حرف دوم ، حرف آب .

حرف آخر ، حرف بابا ، چونکه بابا رفته خواب .

کار ، مسکن ، نان ، آزادی ، شعار بچه هاست.

مرد باید مثل بابا ، غصه هایش بی حساب.

در خبر آمد ، سخنگو گفت : با تدبیر ما.

شد تورم صفر درصد ، این حساب و این کتاب.

چند روزی نیست ، نان از سکه سبقت را ربود.

باز می گو یند ، ثابت مانده قبض برق و آب.

یادم آمد روزگاری ، گوجه سر بالا  گریخت.

گفت : ارزان است ، اینجا ، گوجه با سیخ و کباب.

گفت : مستی زان سبب ، هذیان بی جا می کنی.

این چه سان مستی است ، گر نا خورده ای قدری شراب.

در جواب آمد که علم اقتصادی ، شعر نیست .

چند روزی رفته بالا ، باز می گرد حباب.

مثل هر سالی که قبل و بعد هر عیدش ، رها.

باز تکراری شده ، این هرج و مرج بی حساب.

گر چه دولتمرد باید باز گوید ، یک دروغ.

باز گوید ، حرف این است ، از چه با این آب و تاب.

باز بابا خواب می بیند که مردی می رسد.

با کلیدی دیگر ، اما ، می شود باز انتخاب.

مرد یعنی مثل بابا ، اول شعر و کتاب.

مرد باید سنگ باشد ، تا بچر خد آسیاب.

گفت : دیوار بلندی هست ، در زندان شهر.

گفت : بالا می رود مجنون ما ، با یک طناب.

هدیه دارد ، آسمان ابری امروز ما .

یک سبد رنگین کمان ، بعد از طلوع آفتاب.

یکی بود

یکی بود ، یکی نبود .

یه جا آتش ، یه جا دود .

سقف آسمان بلند .

دو تا ما هی توی رود .

رو،  یه ،  تابلو قشنگ .

یه خروج و یه ورود .

ما همه مسا فریم .

کمی دیر یا کمی زود .

دستمو بگیر ، بیا .

با ترانه ، با سرود .

فر صت ما لحظه هاست.

شاید فردایی نبود .

دلم گرفته

دلم گرفته از این خانه های بی ایوان .

از این اتاقک بی روح و بی سر و سامان .

دلم گرفته از این بو فه های بی احساس .

کجا شدند ، دو لاب و رف و گل و گلدان ؟

دلت گرفته به من هم بگو ، دو تا ما هی .

چرا  ز حو ض قدیمی ما شده پنهان .

دلت هوای چه دارد ؟  اتاق بالایی .

کنار بغض کبو تر ، نشسته ای گریان .

از این اتاق که هستم ، ستاره پیدا نیست .

کنار پنجره ، دیگر ، نمی چکد ، باران .

حیاط خانه ی ما ، سنگ  ،  فرش ندارد .

کسی شکسته سری را ، نمی کند درمان .

دلم گرفته ، برای ، شنیدن گلها .

در انتهای نماز و نیایش یزدان .

دلم گرفته ، دلت با دلم نمی سازد .

بگو که درد دلم را که می کند درمان ؟

بهار من همه جا مانده در گذشته ی تو .

تو مانده ای ز گذشته ، بهار بی پایان .

بوی بهار

باز آغوش گل از گلشن ما باز شده .

به گمانم که بهاری دگر آغاز شده .

اینهمه سلسله جنبان که ز گلشن پیداست .

با سر زلف بهارین تو دمساز شده .

سبزه آذین شده در پای بنفشه دیشب .

همه گفتند که قفل دهنت باز شده .

هر کسی پیله ز تن می درد از بوی بهار .

چند روز یست که پروانه خبر ساز شده .

مرغ باغ ملکوت تو چه فهمیده ؟ چنین .

در میان قفسش با تو هم آواز شده .