گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

پایان



روزی رسد که دیگر،  از دست ما نیاید 


حتی به ذره ای هم ، بر دوست مهربانی 



چونان که دیگران را،اینگونه دیده باشی 


از خاکشان نیامد ، دستی بر آسمانی


حسرت آدم




زین جهان ، بیش و کمش هیچ ، تو را کم دارم 


سیبم و حسرت همراهی آدم دارم 




گر چه از فاصله ها ، راه به آغوش تو نیست 


دست خواهش سحر از دولت شبنم دارم 




دیده بی تاب تماشا ، همه شب در غم یار 


اشک غم از دولب چشم ، دمادم دارم 




به طواف تو ، چو پروانه بسوزم سر و جان 


بعد هر سعی و صفا ، شوق به زمزم دارم 




گنبد سبز نگاهت ، به شفا راه نداشت 


طلب مرحمتی ، از غم و ماتم دارم


غروب جمعه


وقت هجوم شعر و خیال تو از ازل 



من با غروب جمعه و یک مطلع از غزل



با بیتی از تو قافیه لبریز می شود 



فصل بدون شعر تو پاییز می شود

آتش به جان



از ریشه می سوزد تنم ، تا شاخه ها ، اکنون

جرمم همین دیوانگی ، دردم همان ، مجنون


از آسمان گریه  سیلی گشته ام زین شهر

یا در کویرت  مثل مردابی چنین ، دلخون


فریب


دل دادی و  دل دادم و ، دیگر چه می خواهی؟

از حال زار من  ،  پریشان تر چه می خواهی؟


غیر از فریب و آه  ،  کز تو نیست در یادم !

جانم ستاندی و از این پیکر چه می خواهی؟