ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
صبح ، مشتاق تماشاست ، بیا تا برویم
شهر خورشید چه زیباست ، بیا تا برویم
ز ین سیاهی ، بجز از خواب نگیرد ، ما را
نور ، در کوچه ی فرداست ، بیا تا برویم
بَلم عشق بسازیم ، به پیوند نگاه
اشک ، همسایه ی دریاست ، بیا تا برویم
کوچ از این کوچه ی بی حاصلمان باید کرد
گنج در جاده و صحراست ، بیا تا برویم
خشت در کوره گذاریم ، سفالینه شود
کاشی خاطره ، میناست ، بیا تا برویم
آب انگور جهان ، بی خبری افزاید
کوزه و جام هم آنجاست ، بیا تا برویم
راه از کوچه ی پشتی است ، اگر بگذارند
خلوت کوچه مهیاست ، بیا تا برویم
بگذر از خویش ، به ایمان دگر ، مومن شو
باوری منتتظر ماست ، بیا تا برویم
بپذیریم ، که پایان ، خودش پیروزیست
مرگ هم مقصد زیباست ، بیا تا برویم