گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

بود و نبود



کسی حوالی این شهر بی قرار بود و نبود 


همو که ماهِ رُخَش بر مدار بود و نبود 


خیال خفته چه دانست در زمین هوس 


گسل به روی گسل مست انفجار بود و نبود 


می آمد از طرف خط ریل شهر غریب 


کسی که سوت زنان چون قطار بود و نبود 


به ، سر گذشتِ زمستان ، تمام باغ گریست 


درخت منتظرش بی بهار بود و نبود 


به نعل و آینه می بست ، چشم آرزو به دخیل 


اگر چه فرصت فالش سه بار بود و نبود 


ز شهر خسته نیامد خبر ، به قلعه شدیم 


نصیب پرسش ما هم ، حصار بود و نبود 


چه کشته بود به آوار سنگواره مگر؟ 


نصیب مرد درو ، تیغ و خار بود و نبود 


هزار دیده به دیدار هر غبار که رفت 


به اسب خاطره مردی سوار بود و نبود 


هزار مقصد و منزل رسید قاصد عمر 


نبود آنکه از او انتظار بود ، نبود! 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.