گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

مرهمِ مرحم



روزگار سرد پاییزی و ماتم ، می شود 


 زایش نور و بهار و فرحت جم می شود 


دست یاری ، پای همت ، در مصاف خشم و زخم


زندگی با سعی ، درد و غصه اش کم می شود 


بغض ها و اشک ها و آه ها و ناله ها 


مرحمی گر سر نگیرد ، بر جگر سم می شود 


مثل هر دریاچه ای ، گر آبریزش تر شود 


جشن سرریزش به هر تقدیر و کم کم می شود 



شوت باید کرد توپ دوستی را با عمل


هر چه ناممکن تصور می کنی هم می شود


سنگ باشد ، در بیابان پر از خاشاک و تیغ


مهر چون آید ، جماد و سنگ ، آدم می شود 


خشک شاخی در مصاف آب و لطف آفتاب 


زنده شاید نه ولی تابیده و خم می شود 


ریسمان مهربانی را بتابانش به جهد  


رشته اش در همتبانی  ، سخت و محکم می شود 



آب حیوانست ، گر با پای عشق آیی  به چاه


در طریق سعی ، آب چشمه ، زمزم می شود


خشک خوی و اخم روی و تلخکام همنشین


هاونش گر مهر باشد ، قرص و مرهم می شود


صبر باید صبر ، دمنوش نگاه خسته را


چای عصر دلبری ، با خنده ای دم می شود

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.