ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
چندی ندانمی که به قایق نشسته ایم
در انتظار کشف حقایق نشسته ایم
ما بی خبر ز موج ، چه آرام و بی هنر
در کشتی مهیب علایق نشسته ایم
در تنگنای گم شدن از کوی و کوچه ها
چشمی گشوده بر رموز و رقایق نشسته ایم
هر جا ترنمی و نسیمی ز سر خوشیست
زنجیر وار چو کودک شایق نشسته ایم
آنان که رفته اند کسی بر نگشته باز
ما هم نشین راز شقایق نشسته ایم
ما را که داده ایم ز کف سال و ماه را
دلخوش به لحظه ها و دقایق نشسته ایم
صبح بخیر
یک صبح دوباره بی خبر می آیی
با صبح بخیر ، پشت در می آیی
و قتی که شکوفه ها خبر دار شوند
شیرین عسل و شکر شکر می آیی
صبحانه که نان تازه داریم و پنیر
با سینی و چای تازه تر می آیی
وقتی همه خوابند و هوا هم خنک است
هنگام اذان ، وقت سحر می آیی
آبی بزنیم و رُفت و رُوبی بکنیم
فردا بسلامت از سفر می آیی
دیشب چه شب ستاره بارانی بود
گفتم نکند ، ز مَه ، به در می آیی
ما عاشق صبح بخیر ، لب های توایم
از دور چه زیبا به نظر می آیی
دیگر هوس خواب ، حرام است ، حرام
یک جمله به ما بگو ، اگر می آیی !
باز مهتاب اگر سر نکشد ، حرفی نیست
کفتر جَلد اگر پر نکشد ، حرفی نیست
تو فقط با دو سه سوت دَدَری ، جَلد بیا
خلوت کوچه به آخر نکشد ، حرفی نیست
ننویسم
نوشته ای که دگر عاشقانه ننو یسم .
برای چشم تو دیگر ترانه ننویسم .
خدا اگر به تو داده دو چشم زیبا را
به من نگفته ز جور زمانه ننو یسم .
به باغ و گلشن و آنهم تو دختری زیبا .
تو جای من به چه جرم و بهانه ننو یسم .
حسود عشق تو ام ، مدعی بداند باز
صدای عشق تو را محرمانه ننو یسم .