گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

و صف عیش


و صف  عیش

***

ما  را  به  همین   نگاه   هر  روز   تو  ،  بس .

آن  غنچه  لبان   عافیت   سوز  تو   ،   بس


دیدار   اگر  چه   بی   صدا   می  افتد

فریاد  من  و   نگاه   جان   سوز   تو ،  بس


پنهان   شدنت   حکایتی   دیرین   است

با    اینهمه    پیدایی   امروز   تو   ،   بس


این  خون   جگری   راز   زمستانی  توست

آن  زخم  که  شد  ز سردی  و سوزتو ،   بس


عاشق   که  شوی  قناعتی   باید   کرد

آن  عکس  به  جای  بوس لب دوز تو ،  بس


ما  منتظریم   تا   گل  یخ   برسد

اندیشه  ی  هر  بهار   و  نوروز   تو ، بس


آن  وصف  که   در  عیش  و  طرب می   گذرد

حالیست  که  بر  عاشق  پا  سوز   تو ،  بس


گر  قرص   نگاه  صبح  هر  روزه  ی   تو

مر  حم   بنهد  به   زخم  دیروز  تو  ،  بس


شاید  به  تبی   دل  تو   بی  تاب   شود

مارا  به  دمی  و  دست  دلسوز تو  ،  بس

نظرات 1 + ارسال نظر
علی اصغر دوشنبه 10 خرداد 1395 ساعت 20:47

چه زیباست
که چون صبح
گل سرخ
و گل نور زباغ سحر آریم …
چه زیباست چو خورشید
درافشان و درخشان
با مهر دل از کینه بشوییم …
چه نیکوست که با عشق
گل از خار برآریم
وگذرگاه زمان را سرافراز بپوییم…
چه نیکوست اگر تیغ ببارند ،
جز از مهر نگوییم
وگر تلخ بگویند
سخن ازشکر آریم …
بیایید ، بیایید
از این عالم تاریک
دل‌افروزتر ازصبح جهانی دگر آریم !!
فریدون مشیری

با سلام

علی اصغر جان

ممنون از شعر زیباتان

در درس و زندگی و همه جا موفق باشید

ارادتمندم

شما بزرگوار همیشه این حقیر را مورد لطف قرار می دهید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.