ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نظر خواهم
***
ز مروارید چشمانت ، نه زر خواهم ، نظر خواهم
کز آن مواج مشکین فام ، مرکب های تر خواهم
قلم گیرم ز مژگانت ، به خط و چین زلفانت
ز مشتاقی و مهجوری ، هنر های دگر خواهم
شراب افشان کنی ، لب را ، بچرخی و بچر خانی
جهانی را بهم ریزی ، جهانی شور و شر خواهم
به غمزی بر تب و تابم ، بیفزایی ، بهم ریزی
ز ویرانی و محزونی ، جمالی از هنر خواهم
مرا ، از ریشه اندازی ، چنانم تکه در تکه
برای سو ختن زین خود ، شرر خواهم ، تبر خواهم
چو دست افشان شوی با من ، بهم ریزد جهان غم
به مرغ جان من پَر شو ، که دیگر بال و پَر خواهم
سیالی رود سر گردان ، هوایی در هوای تو
چو گردم در خیال تو ، تو را شمس و قمر خواهم