ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
اما نشد
خواستم تشبیه بارانت کنم ، اما نشد
یا شبیه اشک ، پنهانت کنم ، اما نشد
آن نجابت را نشاید بر سر بازار برد
یو سفم را رو به کنعانت کنم ، اما نشد
تاج بر سر گر نهی ، تا چین فاتح می شوی
گفتمت تو صیف خاقانت کنم ، اما نشد
آمدم وقت عبورت نرم ، چون باد صبا
و صف بلقیس و سلیمانت کنم ، اما نشد
در حضورت صبر کردم ، تا بهارت در رسد
شاخ گل تقدیم چشمانت کنم ، اما نشد
با خدایم ، التماست کردم آز آیین عشق
خواستم بر دین سلمانت کنم ، اما نشد
یک دلِ پُر زخم آوردم ، ببینی عاشقم
اینچنین شاید که گریانت کنم ، اما نشد
روبرویت ، تا بیابا نها دویدم ، سالها
دست در آغوش دستانت کنم ، اما نشد