-
گپ خودمانی (39)
پنجشنبه 14 آبان 1394 11:05
آلبوم یادگاری دارم دو عکس یادگاری از آن روزگار دور . یک آلبوم کهنه که روزی جوان بود. ما روزگارمان دو روز بیش نیست. آن روز ها و این روز ها. این حرف ها از آن روز هاست . با آلبومی که در آن دو عکس دو عکس سیاه و سفید حرف می زنند. با من . من با قبای خودم حرف می زنم . با لهجه ای غلیظ با صورتی که سو خته از آفتاب شب . با یک...
-
تبار
سهشنبه 12 آبان 1394 07:57
تبار نیستم از تبار تو ، ای چو من و کنار من . من زتبار دیگرم ، تو ز تبار دیگری . من همه در فنا شد ن ، تو همه در بقای خود. من ز دیار دیگرم ، تو ز دیار دیگری. من به گلیم کهنه ای ، تو به گلیم دیگران . من به حصار دیگرم ، تو زحصار دیگر ی . من همه مرز و قاعده ، تو همه سود و فایده . من ز قطاردیگرم ، تو ز قطار دیگری . من همه...
-
ما ایرانی ها
سهشنبه 12 آبان 1394 07:56
چگونه است که بعضی از ما ایرانی ها تا می میریم. عزیز می شویم و تمیز. انگور نا شده ، مو یز و به طهارت آویز. و بی تعلق به میزو دلباخته ی پاییز و نیز مشکل گشای چو قلاویزو معطر به عطر ی دل آویز اما تازنده ایم عاشق میز و مرد حیز و اهل بپاش و بریز و دزد نیز. و به این و آن آویزو برای قدرت و ثروت گلاویز. لازم شد اهل دل و سوز ....
-
جان ادب
سهشنبه 12 آبان 1394 07:55
جان ادب آفتی افتاده بر جان ادب . گشته ارزان لقمه ی نان ادب . می فروشندش ، نخوانده ، فله ای . گوهر و دُر و برلیان ادب . رو نوشتش را کپی کردند و شیر . پیست گردد ، سفره و خوان ادب . ترسم آن روزی که از باد مجاز . پاره گردد دین و ایمان ادب . نیشخند و ریشخند و هجو و هزل . چیره گشته بر گلستان ادب . هرکه را با هرکه ، هر چی را...
-
دو تایی ها
سهشنبه 12 آبان 1394 07:54
از کو چه های کوفه یتیمی چراغ را گم کرد. از داغ لاله بود که درد فراغ را گم کرد . وقتی غروب در شفق آلوده شد به خون . خشکیده بود درختان و باغ را گم کرد . *** از فراغت امشب ای آرام جانم گوش کن . یا چراغم باش یا شمع مرا خاموش کن . *** باز هم پیراهن یوسف دریدی باوفا. باز از دکان دنیا نان جویدی با وفا . عاریت دادیم دندانی که...
-
لاله وشان
سهشنبه 12 آبان 1394 07:54
لاله و شان نامرد ها چنا ر مرا سر بریده اند . مفهوم انتظار مرا سر بریده اند . ما از تبار لاله و شان و سیاو وشیم . ایل و تبار و جار مرا سر بریده اند . پای قلم شکست و زبانم اسیر شد . آن مرد ها ، زبان مرا سر بریده اند . اینجا تمام فصل ، زمستان آرزو ست . شاید ، بهار مرا ، سر بریده اند . روزی که نخل ها همه فریاد می زدند از...
-
گپ خودمانی (38)
دوشنبه 11 آبان 1394 07:41
مردی با یک کو چه خاطره احسان الله خان را می گویم . زن عمو فاطمه خانم می گفت پدر شو هر من عمو ذبیح مرد ساکت و آرام و دو ست داشتنی بود که به مورچه هم آزارش نمی رسید . احسان الله یا همون عمو احسان خودمان که ما او را از طرف پدری دایی و از طرف مادری عمو خطابش میکردیم پسر همان ذبیح اللهی بود که وصفش رفت . مردی آرام و مهربان...
-
کافیست
شنبه 9 آبان 1394 17:08
کافیست همینکه هستی و دیروز من شدی کافیست . اگر شبی ، پس امروز من شدی کافیست . پس از عبور زمستان خوش آمدی حالا . همین که باعث نوروز من شدی کافیست .
-
شاپرک ها
شنبه 9 آبان 1394 17:07
شاپرکها کو چه از عطر نفس هایت معطر می شود . سنگفرش کو چه ی دل اندکی تر می شود . پابه پای ، پای احساست ، شمارش می کنم . جای پا را می شمارم ، کو چه آخر می شود . نیستی ، بو یت هنوزم ، می شمارد ذهن را . ماه مهر من ، بگو ، تا ماه آذر ، می شود . باز فردا پا به پایت ، می شمارم شهر را . با خیال اینکه دیداری میسر ، می شود ....
-
برایت می نویسم
شنبه 9 آبان 1394 17:06
برایت می نو یسم برات حرفای تازه می نو یسم ، شعر زیبامو . همو نهایی که ننو شتم ، ندیدی تو ، غزل هامو شبیه هیچ کس یا هیچ جایی نیستم ، اما تو می فهمی فقط ، رمز غریب این معما مو. برایت می نو یسم ، یادگاری ، قصه ای زیبا که تنها شاهدم باشی ، ببینی رسم دنیا مو . شبیه ما هیم ، اینجا غریق کو سه ی دردم . یکی ناراست دستی ،...
-
طناب عشق
شنبه 9 آبان 1394 17:06
طناب عشق یکی آتیش و گم کرده . به سرمای تو می سوزه یکی با گریه هاش هرشب برات بارونی می دوزه . یکی با نغمه های تو داره لالایی می خونه یکی با یک کتاب شعر تو رو افسانه می سازه . یکی در بند مو هاته طناب عشق می بافه یکی با صفحه ی چشمات رخ شطرنج می بازه . یکی با قوس ابرو ها داره مهتاب و می چینه یکی تب کرده با دستات می خواد...
-
خواب
شنبه 9 آبان 1394 17:02
خواب در آن هنگام شب من در خیالم ماه را آزاد می کردم . لحاف ابریم در آسمانت پهن تر می شد . تو می خوابیدی و من خاطرت را شاد می کردم . دو دستانم شبیه کوه می شد تا غروب تو . نمی فهمیدم و تنها تو را فریاد می کردم .
-
گپ خودمانی (37)
پنجشنبه 7 آبان 1394 17:04
لوی تُک لو = کناره تُک = نوک = لب لوی تک = کناره ها و طرفین بام یا پشت بام . * - اندی نانی لو و دمَ نیگیر . لو چه = اطراف و کناره های دهان. تُککُرم = بالا ترین نقطه درخت . هلنگ بر یو = نوعی بازی * - هلنگ بر یو که میگردی . او نی که هلنگ میگیت ، اون یکی دیگه رَ با همون یَک پای همرا که بپر بپر می کُرد باید پیا می کُرد تا...
-
تک مضراب
سهشنبه 5 آبان 1394 15:08
تک مضراب حالا تمام حو صله را چنگ می زنم . گاهی به رشته های عصب زنگ می زنم . حالا که خط خطی شده اعصاب ناقلا . دیونه وار نغمه و آهنگ می زنم . *** وقتی تو ساکتی همه جا شعر می شود . با یک سکوت خانه پر از مهر می شود . وقتی که دنده های لجت گیر می کند . آهنگ زندگی ، برای همه زهر می شود .
-
لکنت
سهشنبه 5 آبان 1394 15:07
کلما تم نمی کشد اما . لکنتم با تو حرفها دارد. باورت هست گاه گاهی هم نقطه ها روی خط صدا دارد. چون ندیدم ، دلیل کافی نیست . این عبور تو مثل بارانست. کوچه ی دل ببین چه نمناک است. ابر چشمت ببین چه گریانست. تو شبیه منی ، ولی اما. رنگ بال تو اندکی زیباست. رنگ پر های عاشقی آبیست. خانه ی مرغ عشق هم دریاست. به همین سادگی ، به...
-
بوی رز
سهشنبه 5 آبان 1394 15:07
طاقتی نیست دگر ، بوی رُزت گل کرده. ذهن مجنون مرا ، بوی تو عاقل کرده. عقل جا مانده و معراج تو باقیست هنوز. این چه کاریست که گل های تو با دل کرده. از بهار که ، در این باغ ، دمید آن عاشق. اینچنین ، خشک درختان تو ، حاصل کرده. این چه اکسیر جوانیست که در بوی تو هست. سنت و قا عده ها را همه با طل کرده. نور اگر هست ز انوار رخ...
-
ولی
پنجشنبه 30 مهر 1394 05:38
-
گپ خودمانی (36)
پنجشنبه 30 مهر 1394 05:35
تَل کاسه تل = تلخ تل کاسه = کاسه تلخ = غذای ناگوارا * اولین شب از خاکسپاری یک میت را شب غریب گویند . شبی تلخ برای خانواده ی میت .و حتی سایرین. * یک نفرین طالقانی در حق چارپایی که باعث آزار و اذیت صاحبش می شود = ای شب غریب تو رَ با خورُن ! چن روز پیش در شب غریب بنده خدایی در خدمت آقای خانبابایی ( استاد علی اوسط خان...
-
یاس
دوشنبه 27 مهر 1394 05:56
-
و محرم بار دیگر
دوشنبه 27 مهر 1394 05:55
-
دریای عشق
دوشنبه 27 مهر 1394 05:54
نمیدانم چه بود آنجا ، کویری یا که صحرا بود . عطش در آب جان می داد و جان در فکر دریا بود . گمانم شط عاشق را ، کویر عشق تر می کرد . شبیه عشق عباسی که آنجا فکر لیلا بود . از آن گل ها که من دیدم ، یکایک سر نگون می شد . گمان می رفت عطارند و عطر از یاس زهرا (س) بود .
-
گپ خودمانی (35)
دوشنبه 27 مهر 1394 05:53
مرثیه ای برای یک پایان روزی که غزلت را می خوانند چقدر دل تنگ قافیه های تو می شوند مردم ! دیروز غزلی خوانده شد حزین با مطلعی از مردم چه سوز ناک بود ، این نامهربانی در مهر . 94 در نبود تو غسالخانه هم می گریست . با همه ! آن مرد ، را همه ی گورانیها در گرو هشان اضافه کرده بودند قبلا. دیروز که لفت داد آن آهنگر نجار ها بیشتر...
-
مهتاب
پنجشنبه 23 مهر 1394 06:42
مهتاب آسمانا ، گم شد امشب ماه من . یا تو نفرین کرده ای یا آه من . کرده ای پنهان مرا هم یاد کن . از غم دوری مرا آزاد کن . در حریر شب اگر خوابانده ای . از چه ما را از حریمت رانده ای . ای سیه پوش سپید اندام من . دانه آوردم ، نخواهی دام من . می نشینم مشر قم فردا شوی . گر چه پنهانی ، ولی پیدا شوی . امشبم را ای ستاره ناز...
-
چهار پاره
پنجشنبه 23 مهر 1394 06:39
پر از خالی من از لا تایلاتم ، خنده دارم . خجالت از خدا و بنده دارم . ز اعمالم اگر پرسند روزی . زبانی الکن و شر منده دارم . *** من خاطره هامو از تو پس می گیرم . و قتی که تو می روی نفس می گیرم . تا مرغ دلم به جای دیگر نرود . امروز برای دل ، قفس می گیرم . *** حالا که دهاتیم ، کلاه من باش . خواهی که شبم ، وگرنه ماه من باش...
-
آغاز می شویم
یکشنبه 19 مهر 1394 17:45
آغاز می شویم بستند مان زبان و شکستند استخوان . غافل چو غنچه های سحر باز می شویم . وقتی دوباره نی لبکی ساز می زند . با کودکان کو چه هم آواز می شویم . چون رشته های کوه به هر دره می رسیم . آلاله دیده باز هم آغاز می شویم . ما شعر مان دو تا به دو تا مثل مثنو یست . پایان بیت ، تازه سر آغاز می شویم .
-
پاییز من
یکشنبه 19 مهر 1394 17:45
پاییز من دلم ، تنگ غزل های تو شد ، پاییز زیبایم . کمی قرمز بخوان ، هر چند حالم زرد و تنهایم . از این نارنجی زیبا ، برایم یک سبد پر کن . کنارش قهوه ای بگذار و اندازش به پا هایم . چقدر خو شحالم و در پای رودت نغمه می چینم . تو می دانی چو مرغابی ، اسیر موج و دریایم . نگو آبان و آذر ، مهر من با من مدارا کن. ببین هر وقت...
-
روز گار
یکشنبه 19 مهر 1394 17:44
می خوانی اما مثل یا بو در چراگاه . می گریی اما نیستی از دردم آگاه . از عادتت می تر سم ای اندوه هر شب . کوری مگر افتاده ام چندی در این چاه از مرده هایم خاکشان باقیست ، تنها . از من بگو از من که جا ماندم در این راه . سهم من از شادی فروشی نیست ، مفروش . مُردم از این اندوه و رنج و غصه و آه . من با تو ام ای روزگار بی مروت...
-
یوسف تو
یکشنبه 19 مهر 1394 17:43
دلم کبو تری شده در دام یو سف تو . نگو که دام زلیخا ندیده ، یو سف تو . نه من ترنج تو ام گر به دستت افتد تیغ . که چاک چاک کنی دست یو سف تو . فریب چشم نخورد آنکه دیده یعقو بی . ز چشم دل ، بخرد ، بوی یو سف تو . خدای مصر ندانست کیست زندانی . ز کاهنش ز چه پر سی کجاست ، یو سف تو . برادران هوس چاه را نمی کندند . مگر که روی تو...
-
عمر ما
شنبه 18 مهر 1394 13:40
با آمدن خزان بهاری نرسد . از دست من و تو هیچ کاری نر سد . در دور تسلسل زمان آمده اند . با رفتن دیگران غباری نر سد . ما آمده ایم تا به تصویر کشیم . عکسی که به صد یا به هزاری نرسد . فرصت نه به بی نهایت ، اما گفتم . حدی که به حد بی شماری نرسد . گل باش و به عمر سبزه زیبایی ده . زیرا که دگر مهلت خاری نرسد . اینجا نه محل...
-
حبیب
شنبه 18 مهر 1394 13:38
چه کردی ، چنین آتش انداختی ؟ بهار مرا اینچنین تا ختی چرا از کنارم گذشتی حبیب ؟ که رفتی و با دیگری ساختی . سیاه و سپید که دیدی چنین ؟ چو شاهی به سر باز دل با ختی .