ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
مهتاب
آسمانا ، گم شد امشب ماه من .
یا تو نفرین کرده ای یا آه من .
کرده ای پنهان مرا هم یاد کن .
از غم دوری مرا آزاد کن .
در حریر شب اگر خوابانده ای .
از چه ما را از حریمت رانده ای .
ای سیه پوش سپید اندام من .
دانه آوردم ، نخواهی دام من .
می نشینم مشر قم فردا شوی .
گر چه پنهانی ، ولی پیدا شوی .
امشبم را ای ستاره ناز نیست .
نای جانم را دگر ، آواز نیست .
این سیاهی نیست ، تار موی تو ست .
آن کمان صبح هم ابروی تو ست .
آسما نا شاه را بیدار کن .
دشمنم را از حقیری خار کن .
این شکم وا کن ، رها کن نور را .
خو شه پروین و صد انگور را .
کهکشا نا امشبی بیدار شو .
راه شیران ر ا چو دیدی تار شو .
ما عروس شب به صحرا می بریم .
ماه را امشب به دریا می بریم .
می شود امشب زمینم آسمان .
گر بیاید ماه من در این زمان .
گر چه تاریکی تو را روشن کنم .
شاید امشب ماه را بر تن کنم .
گر تو دیدی ماه من ، مهتاب را .
می فر ستی تا ببو سد ، ماه را .
صد ستاره می دهی دربان شود .
هر چه ماه من بخواهد آن شود .
ماه من از آسمانت بر تر است .
ماه من خورشید را پیغمبر است .
کور بیند ماه من بینا شود .
اشک چشمانش دمی دریا شود .
آه امشب آسمانا خسته ام .
چون نیامد ماه ، در را بسته ام .
گر تو دیدی زنگ ما را خواب کن .
بیصدا مهتاب را در قاب کن .
کاش امشب قاب جانم می شکست .
تا بگیرد قاب مهتابم به دست .