ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بر نخیزی اگر از جای نخیزند ز جای .
دیگرانی که به دنبال تو عادت دارند .
نو به نو تر بنشین پای نگاه دگران
مردم از کهنگیت سخت شکایت دارند!
با یاد تو چون مرغ شباویز شدم ، باور کن
با زمزمه های عمر پاییز شدم ، باور کن
تا ساعت زندگی به چرخش افتاد
از ثانیه های عشق لبریز شدم ، باور کن
چشمان تو
تو
بیت های چشمانت را
با چه خطی می نو یسی
که هر چه
خواندم
عاقلش دیوانه بود
و آزادش
زندانی.
خط میخی را با کدام مژه
در دل کاشتی
که نا بینایی من
بریل به بریل
می خواند.
بیت های تو را.
تو نباشی
ترسم برسم آخر خط و تو نباشی
آنجا همه باشند و لیکن تو نباشی
ترسم برسم ، آخر و بینم همه هستند
آنی که منش خواهم و آنم ، تو نباشی
هر جا که به پایان برسد ، هر چه که باشد
خواهم ، همه باشند ، بجز تو ، تو نباشی
من عاشق دیدار مسیرم ، به تماشا
غایب همه باشند ، و اما ، تو نباشی
بین من و تو رسم جدایی ز ازل نیست
من بی تو ، مگر می شود ! آنجا تو نباشی
پایان منم ، در خود اگر جُستم و دیدم
هستند همه عالم و آدم ، تو نباشی