ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پر از خالی
من از لا تایلاتم ، خنده دارم .
خجالت از خدا و بنده دارم .
ز اعمالم اگر پرسند روزی .
زبانی الکن و شر منده دارم .
***
من خاطره هامو از تو پس می گیرم .
و قتی که تو می روی نفس می گیرم .
تا مرغ دلم به جای دیگر نرود .
امروز برای دل ، قفس می گیرم .
***
حالا که دهاتیم ، کلاه من باش .
خواهی که شبم ، وگرنه ماه من باش .
پایم چو قلم ، شکسته در راه طلب .
تاوان گناه و اشتباه من باش .
***
پروانه صفت شهد تو را نوش نمودم
آواز خو شت را همه جا گوش نمودم .
هر چند نبودی که به پایت ز سر اُفتم .
تن پوش تو را دیدم و آغوش نمودم .
***
من ماندم و تنها سحر و یاد تو و خواب .
با یاد تو صد بو سه زدم بر رخ مهتاب
ای وای اگر صبح شود ، جای تو خالی .
من هاون تمثیل و درونم شده پر آب .
***
چشمم به در و گوش به فریاد تو کر شد .
پایان شب این قصه سر انجام سحر شد .
هر شب ز فراق تو به تکرار نشستم .
شاید که شبی آید و از یار خبر شد .
***
دیوان من از نام تو آغاز بگیرد .
مرغ غزل از بال تو پرواز بگیرد .
این طو طی اگر نغمه سر آید که عجب نیست .
لال از تو مغنی شود ، آواز بگیرد .
***
یک روز بیا پای در ختم گذری کن .
این شا خه خشکیده غم را تبری کن .
حالا که جوانی به سر آمد پسر عشق .
وقت است بیا کودک خود را پدری کن .
***
رفتند ز عشاق جهان نو بت ما شد .
این قامت از آن تحفه که دادند ، دو تا شد .
صد شکر که یک گو شه چشمی به من افتاد .
آنانکه ندیدند و نخوردند ، چه ها شد .
***
ایدوست اگر چشم تو گریان نمی شد .
چند قطره از آن اشک تو باران نمی شد .
داغ عطش لاله به جا بود ، همیشه .
این درد بجز عشق تو درمان نمی شد.
***
چون کرم مرا پیله تنیدی که بمیرم .
عمریست در این پیله خود کرده اسیرم .
پروانه صفت چون قفس خویش دریدم .
در جنت آگاهی امروز امیرم .
***
شاهینی و صحرای دلم باز تو جوید .
این بار هوس لحظه ای آن ناز تو جوید .
چون اوج بگیری دلم از شوق بر آید .
تیری که پی نقطه پرواز تو جوید .
***
در حو ض تو چون ماهی بی باله روانم .
افتاده ام اما سخن آب ندانم .
قلاب رقیبان اگرم ، صید تو آید .
من طعمه شوم جان تو از صید رهانم .
***
بیمار شوی موی تو بر شانه بگیرم .
هر جا که روم باز ره خانه بگیرم .
یک جرعه از آن مهر که ریری به پیاله
مستت شوم و بو سه جانانه بگیرم .
***
تو صیف تو را به دیگران ، باز کنم .
هر جا سخن تو را سر آغاز کنم .
آن جمله ی آخری که من خواهم گفت .
پایان سخن نام تو آغاز کنم .
***
پای آن دار سخن ترکه ی شلاق تو یی .
آیتی ، معجزه ای ، نقطه خلاق تو یی .
در عیار تو ندانند ، که چندی و چه ای ؟
مسگرانند همه ، زرگر و براق تو یی .
***
آنانکه بهشت وعده دادند تو را .
امروز مرا سیاه و فردای تو را .
از آدم و حوا خبری نیست دگر .
تو قدر مرا بدان و من قدر تو را .
***
ایکاش اگر گذشته را می شد دید .
آن کودک دل شکسته را می شد دید .
می شد که به او بگو یمش ، جان رفیق .
بر خود نگری فرشته را می شد دید .
***
آن روز که دیدمت فراموشم کن .
حالا که کنارمی در آغوشم کن .
این لحظه که عشق شعله ور می گردد
دیدی که در آتشم ، خامو شم کن .
***
آواز صدای آب را می دانم .
از چک چک آب نغمه ها می خوانم .
حالا که صدای پای همسایه رسید .
آن عهد که بسته ام بر آن می مانم .
***
از کوچ دیار این دلم می گیرد .
از دوری یار گریه ام می گیرد .
هر چند نیا مدیم تا مانده شویم .
از بازی مار خنده ام می گیرد .
***
پایان سخن ، سلام ای دوست ، سلام .
از من به تو این درود و بدرود ، تمام .
حالا که به خاک اندرم می بینی .
یک فاتحه ای بخوان و شد ختم کلام .