گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

دو تایی ها


از کو چه های کوفه یتیمی چراغ را گم کرد.

از داغ لاله بود که درد فراغ را گم کرد .


وقتی غروب در شفق آلوده شد به خون .

خشکیده بود درختان و باغ را گم کرد .


***


از فراغت امشب ای آرام جانم گوش کن .

یا چراغم باش یا شمع مرا خاموش کن .


***


باز هم پیراهن یوسف دریدی باوفا.

باز از دکان دنیا نان  جویدی  با وفا .


عاریت دادیم دندانی که روزی وا نهی .

کهنه بودند آنکه جای نو خریدی با وفا.


***


مرا با بوسه دعوت کن ، ببین جانم به لب آمد .

از این آتش رهایم کن ، نمی بینی که تب آمد .


غروبم کرده چشمانت ، در این صبح خیال انگیز .

هنوز م محو خورشیدم ، نفهمیدم که شب آمد .


***


بینداز این تبر ، از جان من خون در نمی آید .

عقیمش کرده ام ، فرزندی از مادر نمی زاید .


از این افسانه تا افسانه دیگر نمی دانم .

ولی عمر سیا هی بیش و کم ، آخر نمی پاید .


***


خوش به حال من که پشت پنجره ،

باز می بینم درخت و باغ را .

آسمان چون پشم حلاجی شده .

نمنم باران و رقص زاغ را .


خوش به حال من هنوزم عاشقم .

تا بهار تو دوباره گل کند .

خوش به حال من که داده زندگی .

لحظه تکرار حسی داغ را .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.