-
گل های و حشی
جمعه 2 مرداد 1394 16:41
هر چه اهلی میشود ، دنیا ، فریبش بیشتر . عاشقم من ، عاشق گل های وحشی بیشتر . رود آرامی که گردابش نشاید دید ، هیچ . دوست دارم ، رود با امواج وحشی بیشتر . شهر تو در تو ، به هم پیچیده آدم های نو . دل همی بندم به آ هو های وحشی بیشتر . آن اُحد ، شاید یکی وحـــــشی اسیر دیو بود. این اُحد ، هر روز اهلی های وحشی بیشتر . این...
-
سنت و مدرنیته
جمعه 2 مرداد 1394 16:35
سنت و مدرنیته تاریخ : چهارشنبه پنجم فروردین ۱۳۹۴ | 12:4 | نویسنده : م آهنگری زمین و زمان یکسال بیشتر طاقت کهنگی ندارند. اما انسانها قرن ها بر کهنگی خود اصرار می ورزند. این مهم ترین دعوای سنت و مدرنیته در طول تاریخ است. نو شدن یا کهنه ماندن.
-
شهدا
جمعه 2 مرداد 1394 16:30
همه بودند در آن جمع که عــــــــــــید آمده بود. جز خـــــــــــودم ، با خبــر و بی خبرا هم بودند. سوسن و سنبل و ســـرو سهی و گشنه و سیر. آب و آیینه و دخــــــــتر ، پســــــــــرا هم بودند. یادم افتاد که در عید ، هزار و دو ، سه ، صد. دور این سفره ی هفت سین ، شهدا هم بودند.
-
دوست داشتن
جمعه 2 مرداد 1394 15:54
چقدر لازم است ، تمرین کنیم. دوست داشتن را. دوست بداریم بی هیچ چشم داشتی، همه را . حالا که ماه دوستی است.بواسطه آنهایی که دوستان خدا و مردمند. یادمان باشد کمی هم دوست داشتن را تمرین کنیم. شاید یادمان رفته که دوستانی هم داریم. گفتم که به خال دوســـت عادت نکنـم. از دوری بوسه ها شـــــــــکایت نکنــم. از هر چه زمین و...
-
مرگ
جمعه 2 مرداد 1394 15:44
عشق شاید بمیرد ، اما تو . چونکه عاشق شدی نمی میری. مرگ پایان راه عاشق نیست . مرده ای ؟ اینچنین فرا گیری ! عاشقت می شوم چو عباست . دست آورده ام ، نمی خواهی. شمع جانم ، فدای خورشیدت . دست ما عاشقان نمی گیری ؟
-
نیایش
جمعه 2 مرداد 1394 15:39
نیایش تاریخ : جمعه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۳ | 1:18 | نویسنده : م آهنگری " الها " بار الـــــها، تـــو قـادری امــــــــا*****بده نانی و پـیچ و تاب مده. ساده گفتم ،تو هـم که فهمیدی*****بـده امـا به آب و تـاب مده. وقت دیــدار با تــو اکـــنون است*****وعده شام و وقت خواب مده. گفتمت نان و خــــوب می...
-
یکنفر
جمعه 2 مرداد 1394 15:30
زخم هایم اشک می ریزند . ودرد هایم فر یاد می کشند . یکنفر دارو های مرا دزدیده است .
-
گپ خودمانی (17)
جمعه 2 مرداد 1394 15:09
چی مینی ؟ کجه دری ؟(9) تاریخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۳ | 15:24 | نویسنده : م آهنگری خُدا رَ شُکر . ای ، یک نفسی میا یو میشو. .... اون قدیم تران دی گویا ، مای دهی بَ ، مسجد مساله بیه. نُشانش همین که سه تا مسجد داریم. اون قدیم تران یک سری آدم هایی که اعتقادشان قوی تر و بقولی ، دلی تر ببین ، (مسجد وان) می گردین ....
-
همراه
چهارشنبه 31 تیر 1394 20:48
چون تو همراه منی ، ماه منی . با منی ای ماه و همراه منی . سرزمین من خدای عاشقی است . من وزیر عشق و تو شاه منی .
-
گپ خودمانی (16)
یکشنبه 28 تیر 1394 21:04
سلام این گپ که الان می خوام بگم . خیلی خودمی حرف نیه . وختی یک چی رَ ده نفر دَ میشنوی .دیه کمکم باورت می بو ، که حتما یک چی باید با شه . نمیدانم اون آدمایی که در دهه سی و چهل دهمانَ بنگتُن و بشین تهران . اونانی چکنی بن بنشتیین یا نه . همونانی که سربازی بشیه یا معاف گردیه ، اینجه یعنی گورانَ وُل کرُدنُ و بشین تهران ،...
-
مردی ایرانی
یکشنبه 28 تیر 1394 11:45
دوش ، می گفت ظریـــــــــــــــــــــــــــــفی ، به ظرافت سخنی . که ، ظریفــــــــــــــــــــــــــــــــی شده ، شمع بصر ، انجمنی . پچ پچ افتاد که این یو ســــــــــــــــــــــــــــــف ایرانی کیست ؟ که گُلش داده ظرافــــــــــــــــــــــــــــــــت ، به زمین و چمنی. ***** هر کسی داد سخن ، داد و ظر...
-
لا له وشان
یکشنبه 28 تیر 1394 11:06
لاله وشان تاریخ : سه شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۳ | 14:14 | نویسنده : م آهنگری نامرد ها ! چنـــــــــــــار مرا سر بریده اند. مفهوم انتـــــــــــــــــظار مرا سر بریده اند. ما از تبار لالـــــه وشـــــــــان و سیاوشیم. ایل و تبـــــــــــــــــاروجار مرا سر بریده اند. پای قلــــــــــم شکست و زبانم اسیر شد. آن مردها !! زبان...
-
عید شما مبارک
چهارشنبه 24 تیر 1394 13:38
هرروز که خوشحال باشی ،آن روز عید است . . . خوشحال به اینکه، دیگران هم خو شحالند . خوشحال به اینکه در آن روز گناه و معصیتی نکرده ای . خوشحال به اینکه باری از دوش دیگران بر داشته ای . خوشحال به اینکه کاره ای بوده ای و کار مردم را راه انداخته ای . خوشحال از اینکه خداوند به تو داده و تو هم به دیگران داده ای. خوشحال از این...
-
می جویم تو را
چهارشنبه 24 تیر 1394 11:56
گم شدم در خاطــــــــراتت باز می جویـــــم تو را. هست اینجا رد پایت باز می جویـــــم تو را. بوی جوی مولیـــــــــانت هست جــــاری ماه من. در میان رنگ و بویت باز می جویــم تورا. خط و خالی داشتی ای ماه روی خوشـــــــــــقدم. شرح و حالی هست اما باز می جویم تو را. آمدی آغوش وا کردی ندیــــدم ســـــــــــــیر من. خاطراتت...
-
دوست دارم
چهارشنبه 24 تیر 1394 11:55
گرچه یادت نیست. اما گفته بودم . دوست دارم. موی زیبا . روی زیبارا. گفته بودم. عاشق گلپونه هایم. عطر گلپر، بوی آویشن مرا بی تاب می سازذ. گفته بودم ماه را . از مهربانی از قشنگی از همان بالا بلندی دوست دارم. *** دوست دارم من. کمی رقصیدن و خندیدن و از جا پریدن را. لمیدن آب نوشیدن صدای آب و رقص باد و آواز کبوتر را. و دیدن...
-
خیال
چهارشنبه 24 تیر 1394 11:54
یاد دارم صبح یک روز قشــــــــــــــــــــنگ. زیر چتر یاس زیبا رنگ رنــــــــــــــــــــگ. گوشه دنج حیاط خانمـــــــــــــــــــــــــــــان. بود زیبا روی ماهی ، میهمــــــــــــــــــان. هوش و عقلم بیخود از چنگم پریــــــــــــد. مثل آهویی که از دامی رهـــــــــــــــــــــید. خواستم برخیزم اما رفته...
-
دو تایی
چهارشنبه 24 تیر 1394 11:52
مرا با بوسه دعوت کن ، ببین جانم به لب آمد. از این آتش رهایم کن ، نمی بینی که تب آمد. غروبم کرده چشمانت ، در این صبح خیال انگیز. هنوزم محو خورشیدم ، نفهمیدم که شب آمد. *** بینداز این تــــبر ، از جان من خون در نمی آید. عقیمش کرده ام ، فرزندی از مادر نمــی زاید. از این افسانه تا افسانه دیگر ، نمـــی دانم. ولی عمر سیاهی...
-
خرابم کردی
چهارشنبه 24 تیر 1394 11:52
آمدی باز مرا خانه خرابم کــــردی. این تو بودی که نپرسیده جوابم کردی. شعله در خرمن احساس من ارزانی شد. تا به خود آمدم این بار کبابــــــــــــــــم کردی. خم جانم تن انگور تو را حس می کــــــــــــــــرد. در هم آمیخت که اینگونه شرابم کــــــــــــــــــردی. تو چه دیدی که از آبادی من تـــــــــــــــــــــــــرسیدی. تا...
-
دلتنگی
چهارشنبه 24 تیر 1394 11:49
هنوز از گریــــــه دیشب دلم از غصه دلـــــــخونـــــه. ببین اشکام که می ریزه ، مثل شر شر بـــارونــــه. تو نیستی تا ببینی باز ، اتاقم سرد و خـاموشــــه. گلهای باغچه یخ کرده،داره برگاشو مـــی پوشــــه. میشینم روی میزی که تو دیشب جاتو گم کـــردی. بازم می رم همونجایی،که قبلا راتو گم کــــردی. می دونم خیلی دور اما ،میای...
-
کاش
سهشنبه 16 تیر 1394 06:10
کاش دنیـــــــــــای بشر دغدغه جنگ نداشت. کاش یک پرچم و آن هم به تنش رنگ نداشت. کاش می شد به سـرودی همه را راضی کرد. کاش وجدان بشـــــــر را همه جــا قاضی کرد. کاش این فاصله ها را زمیان بر مـــــــــی چید. کاش از مرز خــــــــــــدایی همه جارا می دید. کاش دنیای بشر ســــــــــــاده و یکـرنگی بود. کاش معنای تفاوت سر بی...
-
چراغ جان
سهشنبه 16 تیر 1394 06:01
این چراغ جان من جز ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوختن کاری ندارد. گر تو آزارش کنی می میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد و یاری ندارد. بامن اکنون اندکی آرام تر ،داد ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخن کن. دیده ای پروانه ای با...
-
ایرانیم
سهشنبه 16 تیر 1394 05:49
از دیار ادب و علم و هــــــنر ایرانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم. همه دانــــــــــند زآوازه و از ایمانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم. خلق احــــــمد ز سراپرده معبود...
-
سرگشتگی
سهشنبه 16 تیر 1394 05:42
چرخیدی و چرخیدم و چر خید زمانه. باچرخ زمان چرخ زدم خانه به خانه. پیدا نشد و گم شدم از چرخش ایام. ای وای من و وای تو و وای بهانه. زین گردش و زان چرخش و وین سوختن اما. دنیا قفس ما شد و معشوق ، چو دانه. چون طفل فراری ، شدم از مدرسه عشق. با خیره سران مشق تو کردم به ترانه. آن واعظ و این پیر مغان هر دو دروغند. چون نیست...
-
جبر
سهشنبه 16 تیر 1394 05:38
مانده ام بی تو و بهــار را چه کنم؟ دل زخمی زدرد خـــــار را چه کنم؟ این بــــــیابان بی علــــف یک سو. هــــر طرف نیـــش مار را چه کنم؟ چاره ای نیست ایــــــــنکه تنها یم. سر فرازی این حـــصار را چه کنم؟ زندگــــی برد و باخــــــت هم دارد. ننگ و بــد نامی قــمار را چه کنم؟ نیست اینجا ، پنـــــاه و فرجـــامی. تو بگو...
-
خدایا
دوشنبه 15 تیر 1394 18:01
-
کعبه ی دل
دوشنبه 15 تیر 1394 17:55
هر کجا هستی ، ولی من با نشان کعــبه ات. دوست دارم تا تو را ، در کعبــــه پیدایــت کنم. این بیابان ، آن بیاببان ، پا به پای کوچــــــه ها. بوسه آوردم که من ، تقــــدیم پا هــا یت کنم. بسته ام از دیدنیـــــــها ، تا بیــــــــابم دیدنت. چشــــمها را می گشایم ، تا تماشــــا یت کنم. چار کنج کعـــــبه را گشتم ، ندیــــدم...
-
باران
دوشنبه 15 تیر 1394 17:49
ریز ریزک نم نمک ، رقص کنان داشت می ریخت زمین دختر ابر ، باران. *** گنبد آبی دیروز ، چه زیبا شده بود. مثل لبخند عروسک ، دو لبش وا شده بود. چادر ابر ، افق تا به افق بر سر مادر پاییز فریبا شده بود. *** گیسوان رگبار شانه می خورد به باد. گاه قوسی بر قوس گاه موجی بر موج. پهن می شد بر دشت. تن ویرانه دیروز از او شد آباد. ***...
-
گپ خودمانی (13)
دوشنبه 15 تیر 1394 17:41
چی مینی ؟ کجه دری ؟(9) تاریخ : چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۳ | 15:24 | نویسنده : م آهنگری خُدا رَ شُکر . ای ، یک نفسی میا یو میشو. .... اون قدیم تران دی گویا ، مای دهی بَ ، مسجد مساله بیه. نُشانش همین که سه تا مسجد داریم. اون قدیم تران یک سری آدم هایی که اعتقادشان قوی تر و بقولی ، دلی تر ببین ، (مسجد وان) می گردین ....
-
بد عهدی
دوشنبه 15 تیر 1394 17:37
گفتم که آشنای منی ، یک دمی بشـــــین. تا عــــــقده های دلم با تو وا کـــــــنم. گفتی که لــحظه های تو، از پیش می خرند. دیر آمدی، به حــــیله مگر، دست و پا کنم. من ، شکـــــفه از تو ندارم ، که سفله ای. چــــــاهی که آب ندارد ، شـــــــــــنا کنم! بــــد عهد ، گر چه نـــــــدانی ، چه می کنی. فردا که روز جــــــــفا شد...
-
دو بیتی ها
دوشنبه 15 تیر 1394 17:32
خدایا ، آدمی را نیست ، راهی. اگر، لطفی نباشد ، گـاه گاهی. به مستان می دهی جامی پیا پی. مرا، مست نــگاهت کن .الهی. *** نمیدانم چـــرا ، تارم شکسته. صدایم در گــلو جامانده،خسته. کسی دیـــگر سراغم را نگیرد. خیالم در شفق در خون نشسته. **** شب قدر است ، بی مقدار تر من. پناهی، مـــا منی ، آواره تر من. طبیبا ، هر چه امشب لطف...