-
تو نباشی
چهارشنبه 21 بهمن 1394 17:55
تو نباشی ترسم برسم آخر خط و تو نباشی آنجا همه باشند و لیکن تو نباشی ترسم برسم ، آخر و بینم همه هستند آنی که منش خواهم و آنم ، تو نباشی هر جا که به پایان برسد ، هر چه که باشد خواهم ، همه باشند ، بجز تو ، تو نباشی من عاشق دیدار مسیرم ، به تماشا غایب همه باشند ، و اما ، تو نباشی بین من و تو رسم جدایی ز ازل نیست من بی تو...
-
آدم
پنجشنبه 15 بهمن 1394 15:44
آدم شبیه خاطراتم توی دفتر های دیروز تو افتادم. شبیه آب دزدک لابلای مو یه هایت در تب و تابم تو در نقاشیم شعری و آن را می سرایم گاه بی تابم ومی آیم به خوابت هر شبی و قتی که در خوابم. و می بینی مرا در خواب و من هم خواب می بینم. که آزادم. و با هم می شویم از رود و آنجا سبزه زاری هست تو میگویی ، بهشتش من هنوزم فکر آن خوابم....
-
عمر گل
پنجشنبه 15 بهمن 1394 15:43
عمر گل رو به ابراهیم من آتش بپا کن شوخ چشم شاید اعجازم ببینی و گلستانم شوی گل فروشی می کنی یکجا خریدارم بیا خواهم اکنون گلشنم باشی و بستانم شوی بلبل من میل آواز تو دارد گل فروش چند روزی هم بیا یار دبستانم شوی عمر کوتاه است و فصل گل ، از او کوتاه تر چها فصل زندگی ، گاهی زمستانم شوی زندگی امروز و دستی خواهم و شوقی قوی...
-
زنگ حضور
پنجشنبه 15 بهمن 1394 15:41
زنگ حضور دست خورشید هر صبح. می زند زنگ دبستان حضور. و نبودی که برایت بنویسم هستم. و نبودی که برایت بنویسم هستی. و نبودی بنویسی که برایم هستم. و نبودی بنویسی که برایم هستی. پای این قافیه ی بود و نبودت مُردَم. پای این قافیه ی بود و نبودم مُردی. و به تکرار ورق می خورد این غیبت ما. و به انبوه نبودن هامان چه قَدَر خنده...
-
تو یادت نیست
یکشنبه 11 بهمن 1394 12:29
تو یادت نیست تو یادت نیست من از روزگار گرد سوز عاشقی پروانه ات بودم تو یادت نیست من با شیوه ی آن روز ها دیوانه ات بودم تو یادت نیست من گیسو به گیسو شانه ات بودم تو یادت نیست من خاکی ترین د ردانه ات بودم عجب ایام خوبی بود چراغ سادگی روشن چراغ تیرگی خاموش امان از برق خود خواهی امان از برق خاموشی
-
کو تاهیهای من
یکشنبه 11 بهمن 1394 12:29
آمدی اما پسا تحریم گاه عشق نیست پای تحریمت هنوزم ، شهریاری می کنم *** خوش به حال آنکه بالا رفت و رفت تا خدای خویش تنها رفت و رفت خوش به حال آنکه بر حق شد حمید ماه جانش تا ثریا رفت و رفت *** من از آن روز که خورشید گرفت از رخ ماه نگرانت شده ام ماه حسودی نکند . *** نه عارفم نه سالکم ، نه اهل ذمه و یهود به دین هر کسی شوم...
-
هجرت
یکشنبه 11 بهمن 1394 12:27
هجرت چند روزی رفتم از شهر غریب تا دهات خشت زیبا و عجیب وه ، گذشته وه چه حالی داشتم دور از درد و مداوای طبیب گو سفندم را گرسنه بردمش سیر بر گشتم ز گندمزار و سیب حالیا ، جای شما خالی ، عزیز اهل عرفان و هنر ، شیخ و ادیب گر چه تنهایی ز تنها ، عیب نیست کاش بودندی ، عزیزان و حبیب
-
دهاتی
پنجشنبه 8 بهمن 1394 20:47
دهاتی از کوه می آیم ، دلم آتشفشان است یعنی دهاتی بودنم ،د ر من عیان است من آسمان آبیم از دور پیداست خورشید بر پیشانیم مهر و نشان است *** چارقی پو شم به پا ، چو قا به تن کار چو پانی کنم با هر سخن
-
کیک تولد
چهارشنبه 7 بهمن 1394 18:24
کیک تولد مثل شمعی به بر کیک دلت آب شدم مزه ی فوت تو از سو ختن آزادم کرد *** عمر ما را شمعِ یک روز تولد آب کرد کاش مثل شمع ، عمردیگری می شد خرید *** مثل یک کیک تولد آمدم شادت کنم تیغ بر جانم زدی با خنده های دیگران *** یک تولد مانده تا پنجاه و من هیچ از عمرم نفهمیدم چه شد روز هایم سال و سالش عمر شد حیف هر روزش ندانستم ،...
-
شهریار
دوشنبه 5 بهمن 1394 14:35
<< پیرم و گاهی دلم ، یاد جوانی می کند بلبل شو قم هوای نغمه خوانی می کند >> شهریار آتش گرم اجاقم رو به پایانست و ، او زیر خاکستر هنوز ، آتش پرانی می کند گر چه باقی نیست آن حال و هوای عاشقی عشقبازی را هنوزم ، در نهانی می کند فصل خواب آرزو ها ، روزگار سرد کوچ با من عزلت نشین ، نا مهربانی می کند فجرخورشیدم به...
-
دزد
دوشنبه 5 بهمن 1394 14:29
دزد با چراغ و روز روشن دزد خوب بی چراغ و نیمه شب ها دزد بد این یکی در بند و در زندان و رنج آن یکی آزاد و لبخندان و شاد این یکی از فقر و نادانی و جهل آن یکی پر روی و بیش از قدر و حد این یکی بد بخت دست روزگار آن یکی ناخورده نان از دست و کد این یکی در بند قانون و قضا آن یکی قایق سوار جزر و مد این یکی از مفسدان و مغرضان...
-
قاب خواب
دوشنبه 5 بهمن 1394 14:24
قاب خواب عکسی در قابی روی دیوار هر شب من پایین می آید بوی تو در خوابم پُر می شود خوابم را قاب می کنم در رختخوابم
-
کو تاهیهای من
دوشنبه 5 بهمن 1394 14:23
کو تاهیهای من آنقدر ریا ضت می کشم ، تا روزی کفش هایت را جفت کنم. *** مانده ام چرا ؟ مناره ها حرف هم را نمی فهمند یکی زنگ می زند و یکی اذان *** کاش مثل روسری ، یک روز آغوشت شوم . تا برایم مو به مو ، تعریف مژ گانت کنی. *** سو ختن یعنی ، اگر در تابه ات پیدا شوم هر چه می بو سم ، تو آتش می زنی بر جان من *** هیچ کس ، اینجا...
-
آهو یت
جمعه 2 بهمن 1394 16:41
آهویت تو آهو یت چه کرده ؟ با دلم ایدوست. شکارش می شوم هر جا که می بینم خرامانی. تو آهو یت مگر از بر که می جوشد . که من اینگونه سیرابم در این فصل بیابانی. تو آهویت مگر پشت نگاهش را نمی بیند که من افتاده ام در گو شه ی تاریک و زندانی. تو آهویت چه دارد هر چه خوردم باز هم پر شد . تمام قحطیم در لحظه ی ، دیدار پنهانی. تو...
-
درد
جمعه 2 بهمن 1394 16:39
درد درد یعنی دیدن و نادیدنت درد یعنی رفتن و نالیدنت درد یعنی لحظه ی دوری زتو مثل باران اشک غم باریدنت *** درد یعنی ناله و آهنج ها درد یعنی گشنگی و رنج ها درد یعنی ، پا برهنه لخت و عور دیگران ، دزدان جیب و گنج ها *** درد یعنی دین و حرف از آخرت هر چه آمد بر سرت کن مغفرت زندگی تعطیل و دنیایت به باد هر چه گفتندت همان کن...
-
قمرم
چهارشنبه 30 دی 1394 13:12
قمرم من هنوزم که هنوزم ، قمرم ، میگردم پیش شمس القمرت ، در بدرم ، می گردم نیش خندم مزن ، و مرغ مرا خار مکن مدتی هست که دنبال ، پرم ، میگردم تو که بر تخت نشستی و به لبخند مدام خبرت نیست که من دور سرم میگردم دیگرانند که بر گرد فروغت همه شب شاد و من با دل خو نین جگرم ، میگردم شاهدم ، بر سر بازار تو ، افتاده رقیب به تما...
-
کوتاهیهای من
چهارشنبه 30 دی 1394 13:12
کو تاهیهای من در کلبه ی ما هر که بیاید ، خوشش آید ای خسته ی دلخسته بیا ، خاک نشین باش دنیا همه در رنج و کمی قسمت ما شد با همنفسی بار دگر کلبه نشین باش
-
کو تاهیهای من
دوشنبه 28 دی 1394 11:32
گمانُم که شیطان لتازه بو عچین مای میان دیکُرُم وایسا *** نَنُم میگو دُغاله جای پرگار شَنه ی جا دی میشا ، ماهی بیگیتُن *** شکسته چو تو زیبا ندید ه ام شاید ز طالقانی و از روستای مهرانی *** منم ز طالقان تو هم مثل خط نستعلیق سیاه مشق نگاهت ، چقدر درویش است *** عشق یعنی حرف اول مثل آ عشق یعنی حرف آخر مثل یا باز می پرسم تو...
-
روز بارانی
دوشنبه 28 دی 1394 11:31
روز بارانی مثل دیواری قدیمی و قت باران راه راه مثل سقف کهنه ای چک چک کنان و آه آه روز باران زندگی در من تجلی می کند در زمینم اسمان جاریست هم خورشید و ماه
-
گفت و گو
دوشنبه 28 دی 1394 11:29
گفت و گو گفت و گو ها را از این مجمو عه بالا تر بریم نغز ها را نثر ها را پیش همدیگر بریم بوی خو بی پشت این پستو ست ، آیا می شود شیشه ای از آن به کادو نزد همدیگر بریم زین حیا و زان سکوت و مهربانی اندکی از همای بخت مان تا شانه ی دیگر بریم خو شنوازان ، عندلیبان ، دلربایان عزیز دل شکسته مرغمان را پیش بال و پر بریم من که می...
-
کوتاهیهای من
پنجشنبه 24 دی 1394 15:46
کو تاهیهای من تو چو دریا ، به موج می آیی وه چه زیبا به اوج می آیی تو همان عین زندگی هستی که چنین فوج فوج می آیی *** آبی من ، ز آسمانی تو تو نه دریا که عین جانی تو وصف ناید که گو یمت باران بس که زیبا و مهربانی تو *** شایدم در بها من چو گلی بین من تا خدا نکند که پلی حاصل اتحاد خو بیها نکند قلب یا که دلی *** این غزل آخرش...
-
کو تاهیهای من
پنجشنبه 24 دی 1394 15:44
کو تاهیهای من کسی نگفته که رقص از عیوب انسانست تو ، رقص به ساز جناب ایشان کن اگر حدیث هم آمد ، خلاف رفتارت حدیث سست بخوانش ، فر یضه آسان کن *** تراز نه ذهن من و نه ذهن تو ست در این مقایسه قدری هوای دیگر کن هوای شهر کجا و هوای دل به کجا تنفسی دگر از یک هوای بهتر کن *** و قتی احساس به مد می گراید و کلام در جزر می ماند...
-
اختیار
پنجشنبه 24 دی 1394 15:40
اختیار سر در گُمم از این وجاهت بی حد ، اختیار گاهی ، به چاه اندر و گاهی ، طناب دار در مانده ، عقل و تاب رهایی ، نمانده بیش این تیغ هر چه رها ، رنج ، بی شمار
-
مرگ عشق
شنبه 19 دی 1394 09:12
مرگ عشق آسمان ابری و می زد ، نم باران ، دیدم عکست افتاد کنار ، گل و گلدان دیدم . با چه شو قی که نمیدانم و می دانی ، آه می دو یدم طرف ، خانه و ایوان ، دیدم رقص برگی که ز پاییز ، فراری شده بود زیر پایت ، له و افسرده و گریان دیدم می زدی نازک و آهسته قدم رو به عدم می شکستی من و پیمانه و پیمان ، دیدم پشت سر از قدمت ، سردی...
-
گر تو هستی
شنبه 19 دی 1394 09:03
گر تو هستی گر تو هستی ، یک بیابان رو برو خار پشت و خار هر جا ، پیش رو گر تو هستی درد در انواع و تا پیچ و تابم ، زان ، فتاده یا دو تا گر تو هستی شهر در اندوه و درد هر چه نامردیست در آیین مَرد گر تو هستی دوست در پو شین گرگ ماء ذن و آوا ، ندا در داده ، مرگ گر تو هستی هر چه بالا گفته شد مثل آب اندر هو نگی سفته شد گر تو...
-
کو تاهیهای من
شنبه 19 دی 1394 09:01
کو تاهیهای من گرگ هم که باشی دلت اگر میش باشد عیبی نیست. میش باشی و دلت گرگ باشد درد بزرگیست . *** دنبال درد سرم نیا . تاریخ گذشته است . *** تا فریاد هست تو را به امواج می سپارم. باز تابش بده *** کلاهت را که بر دارند تازه می فهمی نسیم چه تفاوتی با طو فان دارد . *** با یو نیسف بازی کو دکانه می کنند بزرگتر ها.
-
بوی خاک
شنبه 19 دی 1394 09:00
بوی خاک یکی نگرانی نگاهت را می بیند هرروز نگران. چقدر آهسته عبور کردی امروز از پای دیوار گلی. کو چه ی ما. پاهایت که بارانی شد . بوی گلینت کو چه را پر کرد . مثل کودکی مثل خاک.
-
برف سرد
سهشنبه 15 دی 1394 13:20
برف سرد برف های رنج کو چه های تنگ خانه های سنگ سفره خالی می چکد سرمای اندوهی که از دیوار ناداریست کودکی از خانه ی دلسردیش بیرون در حیاط سرد و تنهایی کو دکش را می سپارد دست آدم برفی زیبا برف های رنج دستهای شوق.
-
کو تاهیهای من
سهشنبه 15 دی 1394 13:19
کو تا هیهای من و قتی حرف پیامبر راستین را بگوش نگیری باید حدیث هزاران پیامبر درو غین را بشنوی. *** برف می بارد سپیدارم عروس کو چه هاست . پای دیواری تو را دیدم سپیداری شدی.!! *** خواهم اینبار ز مسجد به خرابات شوم . تا خرابی دلم ایندفعه آباد شود . *** من حلاجم از سنگ دشمن نمی گریزد. از خاک دوست چرا !!! *** سیب زمینی هم...
-
خون نامه
سهشنبه 15 دی 1394 13:16
خون نامه جنگ خوب و بد ندارد تفنگ هم اربعین یک روز نیست خون نامه کتابیست که گو یا صفحه پایانی ندارد کاش آن بهار بی موقع نمی آمد چنین سرد