ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
گر تو هستی
گر تو هستی ، یک بیابان رو برو
خار پشت و خار هر جا ، پیش رو
گر تو هستی درد در انواع و تا
پیچ و تابم ، زان ، فتاده یا دو تا
گر تو هستی شهر در اندوه و درد
هر چه نامردیست در آیین مَرد
گر تو هستی دوست در پو شین گرگ
ماء ذن و آوا ، ندا در داده ، مرگ
گر تو هستی هر چه بالا گفته شد
مثل آب اندر هو نگی سفته شد
گر تو هستی هر چه نا و نیست ، نیست
این بتان را جز شرنگی چیست ، چیست
گر تو هستی هست ما در هست تو ست
زیر و بالا ، پشت و والا ، دست تو ست
گر تو هستی ، شام نو رانی تر است
هر چه بن بست است ، پیو ستش در است
گر تو هستی ، شوق پروازی بپاست
مرغ جانم بی تو هرگز بر نخاست
گر تو هستی ، مثل دریا در خروش
جزر و مدم میشود ، اسبی چموش
گر تو هستی مالک هستی منم
بنده ی تو ، هم خداوند تنم
گر تو هستی ، ملک و مال و نام و جاه
در قیا ست ، اشتباه است و گناه
گر تو هستی در فنایت سر خو شم
جام را تا آخرش سر می کشم