-
خط نگاه
پنجشنبه 23 دی 1395 15:44
چون رهگذران فقط تماشا کردم دیدم که تویی و باز حاشا کردم یک خط نگاه مانده از تو اما یک دفتراز آن نشانه املا کردم.
-
شب بلند
دوشنبه 20 دی 1395 13:55
شب بلند اما بیا ، خواب از سرم کوتاه کن مثل شب با من نشین و صحبتی از ماه کن
-
قصیده ی شوق
یکشنبه 19 دی 1395 17:19
شاعر شدم ، تنها برایت ، شعر بنویسم می خواهم از تو ، با تمام مهر ، بنویسم پیش انار چشم هایت ، دانه برچینم مو های مجنون تو را با شانه برچینم از عاشقانه ناگزیرم دست بردارم بر دار بیعت کرده ام ، انگشت بگذارم باری ، خیال دیگری دارم که بنویسم اندیشه ، فکر و باوری دارم که بنویسم دست غزل را حال عشقی دیگر افتاده زیبا رُخی دیگر...
-
درد و دل
جمعه 17 دی 1395 13:43
درد می زد ز هر طرف زخمی سوخت اما دلم ز بی رحمی درد و دل بود زندگی کردن بی شکایت ز کینه و اخمی
-
بی سروته
پنجشنبه 16 دی 1395 16:29
مثل آهنگ کوچه بازاری شعر نو گفتن های تکراری تخته ، آهن ، اجاق ، آفتابه حرف ها جمله های سرکاری بی سروته کمی ، بگیر و بببند شانسی های ، شبه لاتاری حس نو ، دم بریده و کوتاه مثل سر گرمی ، مردم آزاری نه سری ، نه دمی ، نه ابرویی درهمی ، چهار تخم عطاری نو شدن اتفاق زیبائیست مثل صبح قشنگ ، بیداری از خودت هم بریز چیزی نو اگر...
-
جان ادب
سهشنبه 14 دی 1395 11:38
-
گل یخ
یکشنبه 12 دی 1395 16:58
باورم هست ، زمستان تو طو لانی نیست. برف هایت ، خبر آورد که ویرانی نیست. بر تن لخت من و شاخ درخت ، دگران. پو ششی گر متر از برف زمستانی نیست. بوی گل می دهد این سوز و گداز دم صبح. به سحر گفت ستاره که پشیمانی نیست. دانه ماست که در خاک تو یخ کرده دمی. چون بهار تو بیاید که پر یشانی نیست. در بیابان تو گر سوز زمستان افتد. هیچ...
-
چند و چون
یکشنبه 12 دی 1395 16:32
-
شعر حماسی
چهارشنبه 8 دی 1395 21:00
اوزان شده ام ، به هر نُکاسی ، نکنی! وابسته ، به یک پاره کُلاسی ، نکنی! ما ، قد و قواره مان ، بلند اندامه. کوتاه ، به قدر اسکناسی ، نکنی . در مزرعه مان ، شبیه آلاله گُلیم . ما رَ به غلط ، اسیر داسی ، نکنی. لباده ی ما قدیمیه با تنبان. از جومه ی ما فهم سیاسی ، نکنی. حوضیم که با قناتمان ، متصلیم. غسلی به هوای ارتماسی ،...
-
آزار فصل سرد
دوشنبه 6 دی 1395 21:49
پشت شیشه ، پشت میله ، پشت هر اندوه غصه ها خوابیده در اندازه ی یک کوه کی به پایان می رسد آزار فصل سرد؟ کی رهایی می رسد ، بر قامت نستوه؟
-
ایلاهی
یکشنبه 5 دی 1395 21:17
-
فکر سرد
شنبه 4 دی 1395 12:43
وقتی تو هستی ، فکر سردی در سرِ ما هم نمی ما ند یعنی ، که غیر از زندگی ، در باور ما هم نمی ماند وقتی که حس تازه ای ، سر بر کشد از کوچه های ما سرمای این ایام دلمرگی ، پشت در ما هم نمی ماند اندازه را ، وقتی که می فهمند ، خرکچی های ، شهر ما بار اضافی این چنین ، پشت خرِ ما هم نمی ماند قانون ، اگر پای ترازوی عدالت ، جای...
-
بی خانمان
جمعه 3 دی 1395 21:38
شب سرد و یک شهر خوابیده بودند زمین ، آسمان ، ساحل و بحر خوابیده بودند و یک عده تنهای بی خانمان ، شهر کنار خیابان ، لب نهر خوابیده بودند
-
گپ گپ
پنجشنبه 2 دی 1395 19:48
* نقب و نقدی بر شبکه های مجازی * اطلاعات = داده های پردازش نشده = دیتا منابع اطلاعاتی در گذشته = خانواده ، مدرسه ، دانشگاه ، کتب و منابع کتابخانه ای ، صدا و سیما ، نشریات و پدیده های پیرامونی و ... منابع اطلاعاتی الکترو نیکی = ( شبکه های اجتماعی ) ماهواره ، اینتر نت ، فیس بوک ، توئیتر ، اینستاگرام ، اسکایپ ، وب ها ، و...
-
اول دی
پنجشنبه 2 دی 1395 16:28
عاقبت شام سیه را سحرت روشن کرد صبح با دست زمستان در دیماه گشود پای خورشید تو باشد ، غم سرما سهل است می شود صخره ی سرما زده را راه گشود
-
هوای سرد
پنجشنبه 2 دی 1395 16:21
هوای سرد این روزا ، قبا با دکمه می خواهد گمانم شهر بی قانون ، هنوزم ، چکمه می خواهد
-
شب چله
پنجشنبه 2 دی 1395 15:16
ای خلق اگر باده پر ستید بمانید . از زهد و ریا هم خبری نیست بدانید . امشب اگر آن پیر به محراب در آید . معراج همین جاست اگر خواب نما نید . ما را به امید شب یلدا مگذارید . یک جام از آن باده ممنو عه بیارید . هر چند حرام است از آن باده که گفتیم . این یک شبه را جزء شب و روز ندانید . گو یند در این شهر کذایی خبری نیست . گر با...
-
تلگرام
چهارشنبه 1 دی 1395 18:52
لگوی تلگرام با ما همراه شوید @ TALEGHANIAM
-
شب چله
سهشنبه 30 آذر 1395 16:23
شب چله سرزده اکنون شفق ، ماه به بالا رسید تیغ کشیده به شب ، تا شب از آنجا رسید شرم ز آذر گذشت ، دی چو سر آغاز شد شوق زمستان بپا ، مو سم سر ما رسید پیر زنی دلفریب ، سرزده آمد به شب از سر شب قصه گفت ، قصه به فردا رسید فال و نی و نغمه ها ، ساز و طرب هم بپا حافظ شیرین سخن ، یکه و تنها رسید شب به تما شا نشست ، عا شقی آغاز...
-
زمستان
پنجشنبه 25 آذر 1395 21:10
-
یلدا
پنجشنبه 25 آذر 1395 16:01
شب ، بهانه است ، سر زلف تو پیداست ، بیا. موج اندیشه ی من ، راهی دریاست ، بیا امشبی ، راه دراز است ، دمی با من باش. در خیالم ، رخ مهتاب تو ، تنهاست ، بیا. شب یلداست ، ببین خو شه پروین ، چو نست. خَم ابروی تو ، از دور ، هویداست ، بیا. گر چه از دیدن تو ، مشتری افتاده ، به خاک. قمر عشق ، فقط ، زهره ی زیباست ، بیا. دامن...
-
خشت من و تو
پنجشنبه 25 آذر 1395 15:57
-
وطن
چهارشنبه 24 آذر 1395 20:23
-
طالقان
سهشنبه 23 آذر 1395 18:45
-
غریق
دوشنبه 22 آذر 1395 14:13
-
بیا تا برویم
یکشنبه 21 آذر 1395 15:28
صبح ، مشتاق تماشاست ، بیا تا برویم شهر خورشید چه زیباست ، بیا تا برویم ز ین سیاهی ، بجز از خواب نگیرد ، ما را نور ، در کوچه ی فرداست ، بیا تا برویم بَلم عشق بسازیم ، به پیوند نگاه اشک ، همسایه ی دریاست ، بیا تا برویم کوچ از این کوچه ی بی حاصلمان باید کرد گنج در جاده و صحراست ، بیا تا برویم خشت در کوره گذاریم ، سفالینه...
-
نستعلیق
شنبه 20 آذر 1395 14:30
-
تمام
پنجشنبه 18 آذر 1395 14:38
روزی تمام می شوم. روزی که تمام آرزو هایم بی تو یخ می زند.
-
خویش
پنجشنبه 18 آذر 1395 14:35
مَحرَمی نیست ، که گر بود مرا ، می گفتم هر چه از پیش کشیدم ، همه از خویشم بود
-
گل رز
سهشنبه 16 آذر 1395 15:52
مثل گل رز حال من خوبست . هم صحبت شبنم شبانگاهم .