گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

زنجیر

روزگارم جوان و من پیرم.

روبه آزاد و من به زنجیرم.

روبهان فریب ، می دانند.

گر چه پیرم ولیک من شیرم.

زشت و زیبا

می نو یسم جمله ای ، تا جمله خالی  می شود.

چو نکه خالی می شوم "از جمله "عالی می شود.

من از این حالی به حالی ها که دارم . دیده ام.

تا ر هایم  ، تار و  پودم  مثل  قالی  می شود.

خوش به حالم می شود ، وقتی قلم گل می کند.

پخته می گردم ، کلامم ، چون زغالی می شود.

بوی گند م زار ، مستم می کند  وقت درو.

گندم جانم جدا از  کاه و شالی می شود.

در قدمگاهی که در جا می زنم در پای گل

وا کنش هایم ، به شدت انفعالی می شود.

روی دیوار تو تنها ، می نویسم ، عاشقم.

نیستم، گاهی جنوبی هم شمالی می شود.

می شود از شوق دریا را به خشکی ها فروخت.

مغز آدم گاه گاهی ، اتصا لی می شود.

می فروشم این قلم را نیمه شب تنها بیا.

علم هم مانند ثروت ، یک ریالی می شود.

عینکم را می گذارم ، تا نبیند ، ماه را.

دیدن هستی به چشمان مثالی می شود.

چیز هایی بود زیبا ، چیز هایی بود زشت.

هست حالا ، زشت زیبا ، چند سالی می شود

و اما باران

چشم هایی هست که آسمانی ترند.

دست هایی هست که بخشنده ترند.

لحظه هایی هست که طولانی ترند.

عشق هایی هست که پا ک ترند.

رنگ هایی هست که رنگین ترند.

سیب هایی هست که سرخ ترند.

سفره هایی هست که دل باز ترند.

جر عه هایی هست که گوارا ترند.

**********

کار هایی هست که بی ریا ترند.

گل هایی هست که خو شبو ترند.

خنده هایی هست که پر احساس ترند.

دل هایی هست که در یایی ترند.

عرو سک هایی هست که دوست داشتنی ترند.

اما باران همیشه باران است!

مردی آمد

مردی آمد که دوستش دارم.

نیست حالا و دو ستش دارم.

مردی آمد شبیه یک لبخند.

چو نکه خندید، دو ستش دارم.

مردی از کو چه های بارانی.

چو نکه بارید ، دو ستش دارم.

روزگاری عقیم و نازا بود.

چو نکه زایید ، دو ستش دارم.

رفت اما شبیه تنهایی.

چو نکه تنها ست ، دوستش دارم.

باز می آید آنکه آمده بود.

خواهد آمد و دو ستش دارم.

آدم

آدم مکُشید ، آدمی نام خداست.

پیغام سروش صبح و هم شام خداست.

هر چند زمهر و مهربانی ، شده دور.

محصول کمال و سر و اتمام خداست.

سر گشتگی بشر ز آغاز جهان.

نشنیدن حکم و فعل و فر جام خداست.

گو یند که رانده از بهشت است ، بشر.

اما ز نژاد نور و اقوام خداست.

اکنون به کجا چنین شتابان ، اخوی.

شیطان عجول و ذکر آرام خداست.

آدم مَکُشید ، آدمی لطف خداست.

احیای بشر ، دوام پیغام خداست.