گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

دوستی ها

تازه تر ، تازه تر که می بینم. هوس خوردنت دو چندان است

سیب های قشنگ سیری چند ؟ میوه نو رست چه ارزان است.

می شکفتی به خنده ، فهمیدم. غنچه های لبت ، فراوان است.

میوه یا گل ، تفاوتی نکند. دو ستی ها ببین چه آسان است.

گپ خودمانی (12)

تاریخ : جمعه هفتم آذر ۱۳۹۳ | 17:31 | نویسنده : م آهنگری
 

سُلام .

دبین یا دنیبین ، مساله نیه .

اما خودُم دی هنوز نیمیدانم ، مساله چیه.

آدُمان.

آدُمای تدبیر ، آدُمای تقدیر.

آدُمای سیاه ، آدُمای سُفید.

آدُمای چاپلوس ، آدُمای اصیل.

آدُمای تنبل ، آدُمای تلاش.

آدُمای انگل ، آدُمای مطیع.

آدُمای محکم ، آدُمای ضعیف.

آدُمای ...

گاهی موج که میا ، یُکی رَ چنان صخرهِ ی دیم میکتانه که نابود می بو.

یُکی رَ دی چُنان صخره ی سر مینشانه که انگار میگرده عروس.

آدُمان

همینجور مثل اینکه دَرُن سردی دَ جَر میشن . اما اکثر شان تلپ تلپ

جیر میکون و یَک چند تا دی تا تُکـرم جَر میشون.

آدُمان

گاهی زُندُگیشان مثل جنگله میمانه. یُکی اینقدر چاق می بو که

اسمش میبو شیر . یُکی دی اینقدر ضعیف که میگرده روبا.

آدُمان

گاهی هیکل دَ ، گَت می بُن ، گاهی دی ، فکر و عقلشان دَ .

آدُمان

خیلی مُهمه که کُجه دنیا بیان و ننه و باباشان کیِِِِ باشه ،

کی به دنیا بیان و روز گارشان در گیر چی باشه .

آدُمان

هر چی باشُن و هر چی نباشُن ، هر چندی با هم تُفاوت داشته باشُن.

و پَس پیش اُسمشان کم و زیاد بو . اما در یَک چی همدیگری جورن .

اون دی اینکه آدُ مُن و باید آدُم دی بُمانُن. بی ریخت و با ریختش خیلی

تَفاوت  قیمت نُداره . به قول ایمروزیان ، چندی انرژی مثبت دارُن و چقد

مَردمیب به دَرد میخورن.

آدُمان

اکه تُفاوت دی دارُن ، به خاطر ظر فیت مثبت و منفی شانه . به خا طر

میزان تاثیر شان در زندگی مَردُم . بقیش هر چی هسه مر بو ط به

خودشانه، همین.

خُودُ م  دی نیمیدانم ، چی میگوم . میخاسم امتحان کُنُم بینُم میشا

با طالقانی زُبان جدی صحبت کُرد یا نه . این دی به خاطر خالی نبودن

عریضه. خو شت بو ، جان.

فاصله

گذرت گر به من افتاد ، خبر دارم کن.

خواب این فاصله کافیست ، تو بیدارم کن.

مدتی هست که از بتکده ها بی خبرم.

بت جانم بستان ، شهره ی بازارم کن.

خاطره ها

هستی اما هنوز دلتنگم ، چو نکه بین من و تو فاصله هاست.

یادمان رفته یاد هم باشیم . لذت زندگی به خاطره هاست.

یکقدم  پیش تر که می آیی . یاد من می کند ، دوید نها.

دوستیها  فروشیند ، ولی لذتش در همین معامله هاست.

انرژی مثبت

باغ خوبست ، بهار هم ،خو بست.

جیر جیر ک ، هَزار هم ، خو بست.

بلبلان ، نغمه خوان و فروردین.

جنگل و شیر و مار هم ،خو بست.

روی هم ، یک انرژی مثبت.

ننه ، بابا ، نگار هم ، خو بست.

رود وقتی که شعر می خواند.

آن طرف ، کوهسار هم ، خو بست.

اُتل ، هیچکس ، ندارد ، بوق.

حال اسب و حمارهم ، خو بست.

موج های امید در راهند.

لحظه ی  انتظار هم خو بست.

جیب ها ، سفره ها ، فراوانیست.

شُکر ، چون کسب و کار هم ، خو بست.

نامه ها می رسد به منتظران.

خبر آورده ، یار هم خو بست.

بود آواز مست  ، وقت سحر .

حال میخانه دار هم ، خو بست.

خوب بودن شبیه ، ویروس است.

خوب باشی نزار هم ، خو بست.

یادمان رفته ، خنده یعنی ، خوب.

خنده بی شمار هم ، خو بست.

همه خو بیم ، یکصدا ، با هم.

زندگی توی غار هم ، خو بست.