گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

فریاد و کوه



می دویدم تا برو یانم به خیش .

گندمی شاید به گندمزار خویش .


هر چه کردم ، گندمی نایافتم .

پس چو جو کشتم ، همو گردید کیش .


گر بکاری در زمینی خار را .

حاصلت ناید مگر دندان و نیش .


آن شنیدستی که در غرقاب رود .

می جهد وامانده بر هیچ و هشیش .


این نمازت گر برای خلق نیست .

پس ریا بگذار و آن تسبیح و ریش .


گرگت ار خواهد که سو دایت کند .

واگذارش تا بیابی ، قوچ و میش .


بهتر آن باشد که از خود بگذری .

تا به دست آری دعای قوم ریش .


پس نشاید ، چو نکه دنیا را نهی .

گند مت  باید فرستی ، پیش پیش .


ناید از کوهی که فریادی کنی .

غیر فریادت ، نه کم آید نه بیش .

ادب



تقدیم  به  عزیزم آشیخ  جواد  نازنین



پَر کاهی  چه  کند  پای  درخت  کُهنی؟

صحبت  ذره  نیاید  به  زبان  و  دهنی


تو  خود  استاد  ادب  هستی  و  اخلاق  ، چنین

عیب  پوشی  کنی  آن  سان  که  کند  پیرهنی


بی تو


بی تو باران ، لاله را ، نایی نبود.

بی تو ، میدانم ، که دریایی نبود.

زندگی ، باران بودن های تو ست.

بی تو ، اما ، کاش ، دنیایی نبود.

کوچ



اگر میا یی و با هم ، زخانه ها برویم .

ز خانه های شما ، خانه های ما برویم .


تنیده رنگ زمان ، خانه های زیبا را .

برای ساده شدن پیش کدخدا برویم .


چقدر خانه قبلی اتاق زیبا داشت .

از این حصار بتو نی به حجره ها برویم .


شبیه پر زدن عندلیب و پروانه .

رها به جنگل اندیشه ای جدا برویم .


به قاف اگر نرسیم ، از قبیله می پرسیم .

به قله های شرف تا دهانه ها برویم .


چو طیر پر بزنیم از شکاف صخره ی دوست .

قدم قدم به دل آشیانه ها برویم .


صدای مرد می آید ، نبرد سنگین است .

برای خسته نبا شید ،  یک صدا برویم .


بیا دمشق دگر جای ماندن ما نیست .

به سمت شرق اگر شد ، به کر بلا برویم .


چقدر تند دویدیم ، تا نفس با قیست .

برای تو به ، کمی چار دست و پا برویم .


نخورده گندم اگر ، آدمی زتو با قیست .

از این بهشت شیا طین بی خدا برویم .


هنوز بوی اذان مدینه می اید .

بیا زکعبه ی بو جهل فر قه ها برویم .

رفته بودی


بعد مدتها

سراغت  آمدم  حالی   بپرسم

رفته  بودی

از  تو  و   ایام  احوالی  بپرسم 

رفته  بودی


بافتم  چون  دار  قالی 

روز های   زندگی  را

خواستم  راز  گل  قالی  بپرسم 

رفته  بودی


جدولی  از  زندگی  پر  کرده  ام  ، 

یک  حرف  مانده

از  حروف  واژه  ی  خالی  بپرسم

رفته  بودی


گوشه  ی  ذهنم  سوالی  مانده 

بی  پاسخ  هنوزم

از  جوانی و   کهنسالی   بپرسم  ،  

رفته  بودی


شعر  من   در  مصرع  آخر 

تو را کم داشت ، گفتم

لااقل

از  حضرتعالی   بپرسم 

رفته  بودی