ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در سکوتم ، چه قدر لذت آواز تو هست
زیر و بم های تو و ، زمزمه ی ساز تو هست
تا تو هستی به دلم کوچه ی بن بستی نیست
شهر در نوبت دیدار پر از ناز تو هست
بال بگشای بر این قله ی پیر پدری
که مرا دیر زمانیست که پرواز تو هست
چه کنم رخوت ایام مرا داده سکوت
شاد بختی ، که تو و عشوه و طناز تو هست
نیست ایام غمی ، گرچه که آیند و روند.
سر خوشم آخر هر فصل ، سر آغاز تو هست
چندی بگو
چندی بگو ، چندی بگو ، تا استخوانم بشکند
نا گفتنی ها ، گفتنی ، تا پود جانم بشکند
این مُلک بی حاصل ببین ، سر شار از خار م کند
شخمی بزن ، چیزی بکار ، تا سازمانم بشکند
تفتیده در چنگال من ، آن سیب رنگین فام روی
از نو بچین سیبی دگر ، تا آرمانم بشکند
خورشید جانان در خطر ، مهتاب سانان بی اثر
بشکن بت سیاره را ، تا آسمانم بشکند
زین کفرهای نو شده ، زان جنگ های هو شده
بر کش تبر بر کعبه ام ، لات از نهانم بشکند
زنگی منم ، رنگی منم ، مست از هر آهنگی منم
با ذوالفقاری حمله کن ، تیر و کمانم بشکند
با پرچم تو حید اگر ، اینگونه آدم می کشند
طیرا" ابابیلی فرست ، تا این جهانم بشکند
دلم می خواهد آوازی بخوانم ،
یاد آن شب ، یاد آن شب ها
نُتی پایین با سازی بخوانم ،
یاد آن شب ، یاد آن شب ها
در آمد ، شور ،
قدری اصفهان و گوشه ی شیدا
تو را با عشوه و نازی بخوانم ،
یاد آن شب ، یاد آن شب ها
گهی قانون بر گیرم ،
گهی بربط در آغوشم
تو را با رقص و طنازی بخوانم ،
یاد آن شب ، یاد آن شب ها
تو آ ن تصنیف زیبایی
که بر سازم چو بنشینی
شود با هر سر آغازی بخوانم ،
یاد آن شب ، یاد آن شب ها
شبی لبنان شوم ،
یا فاتح مصرت نمی دانم
تو را با شیوه ی تازی بخوانم ،
یاد آن شب ، یاد آن شب ها