یک غذای طالقانی
مواد لازم :
1- برنج نیم کیلو
2- بلغور 250 گرم
3- قورمه یک قالب
4- کلم یک بوته
5- شلم 10عدد
6-اجاره 5 عدد
7- سیب زمینی 5 عدد
8- چندر 2 تا
9- کره 150 گرم
10- نمک
پاییز دیم که می بو
این موادی که اسمشان او ن جَر ببر دیم
تقریبا " همه ی خانه پیدا می بو .
طرز تهیه :
- اول کلم و شلم و اجاره و چندر و سیب زمینی رَ
یک قزقانی میان نیم پت می نیم .
- یک قزقانی دیگه ی میان دی برنج و بلغورَ دمینیم
و آب کش می نیم .
- یکی از قزقانانَ ومی گیریم تهش کمی کره مینگنیم .
او نوقت چندرانَ قاچ کُرد بشکل ته دیگ مینگنیم .
روَش کلُم ولگ ولگ دمیچینیم .
- یک خورده برنج دمیپا چیم اونانی رو .
- سیب زمینی و اجاره و شلمَ روش می ریزیم.
- روش یک لایحه قورمه می ریزیم .
- بقیه ی برنجَ میر یزیم .
- روَش بقیه قورمه رَ می ریزیم .
- کره رَ روش می ریزیم .
- درشَ دمی بَسیم تا بَپـت گرده و دم بَکَشه .
مو قع با خوردن با ترشی یا ماس میشا
اونَ با خوردن .
ان شالله نوش جانتان
وقتی قرار شد که در آب سر کنی .
باید که سر بگذاری و تر کنی .
دیدی که شهر یکسره اموات می شود .
حق حیات تو ست که ترک پدر کنی .
جای درنگ نیست ، مسا فر که می شوی .
با گاری زمانه از آنجا سفر کنی .
ما هی که می شوی هوس آب می کنی .
خوبست ز کو سه ی دریا حذر کنی .
دیوار جهل پنجره ها را شکسته است .
این خانه لازم است که شق القمر کنی .
بشکن حریم عاقل و بر باد ده ادب .
وقتی قرار شد که چو دیوانه سر کنی .
آدم که نیستی ، چه تفاوت که کیستی ؟
اسطوره باش که بر بت اثر کنی .
رفته ای اما نه از چشمم ، زدل بیرون شدی .
کاش لیلی بودی ، اما بی خودی مجنون شدی .
دست در دستی کنون در حلقه نا محرمان .
می رسد روزی که چون جامی لبا لب خون شدی .
چون خسی افتاده ای در سیل اشکم صبر کن .
شاید از کارون گذر کردی و خود جیحون شدی .
زندگی هابیل هم دارد ، ولو قابیل هم .
من نمیدانم ، خدا داند که این یا اون شدی .
ناله سازم نمی آید مگر ، ای نازنین .
آمدی پیشم به سختی و ، چنین آسان شدی .
" تو به من"
پای این برکه بیا .
دل خیسم ، به تن برکه ی بی آب بزن .
شعر باران بخوان .
جاری اندر رگ فردایم کن .
قدری آرام بده .
تو به من جان بده .
زندگی در گذر است .
دست بگذار بر این خسته من .
با من این بودن گل را بو کن .
تو مرا جادو کن .
این من گم شده را پیدا کن .
قدری آرام بده .
تو به من جان بده .
کلما تم همه گهواره لالایی تو ست .
پیش خوابم تو بخواب .
زیر همسایه ی چشمم دو سه تا پلک بزن .
قدری آرام بده .
تو به من جان بده .
پیش هم بودن ما تکراریست .
جور دیگر به کنارم بنشین .
جای این بغض بخند .
روی لب ها پفکی زرد بکار .
مثل شوری تو مرا شیرین کن .
قدری آرام بده .
تو به من جان بده .
نامه هایت همه تکرار من است .
غزلی نو بنویس .
بنو یس از همه دلتنگ ترم .
مثنوی را یله کن .
قدری آرام بده .
تو به من جان بده .