گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

یکی بود

یکی بود ، یکی نبود .

یه جا آتش ، یه جا دود .

سقف آسمان بلند .

دو تا ما هی توی رود .

رو،  یه ،  تابلو قشنگ .

یه خروج و یه ورود .

ما همه مسا فریم .

کمی دیر یا کمی زود .

دستمو بگیر ، بیا .

با ترانه ، با سرود .

فر صت ما لحظه هاست.

شاید فردایی نبود .

دلم گرفته

دلم گرفته از این خانه های بی ایوان .

از این اتاقک بی روح و بی سر و سامان .

دلم گرفته از این بو فه های بی احساس .

کجا شدند ، دو لاب و رف و گل و گلدان ؟

دلت گرفته به من هم بگو ، دو تا ما هی .

چرا  ز حو ض قدیمی ما شده پنهان .

دلت هوای چه دارد ؟  اتاق بالایی .

کنار بغض کبو تر ، نشسته ای گریان .

از این اتاق که هستم ، ستاره پیدا نیست .

کنار پنجره ، دیگر ، نمی چکد ، باران .

حیاط خانه ی ما ، سنگ  ،  فرش ندارد .

کسی شکسته سری را ، نمی کند درمان .

دلم گرفته ، برای ، شنیدن گلها .

در انتهای نماز و نیایش یزدان .

دلم گرفته ، دلت با دلم نمی سازد .

بگو که درد دلم را که می کند درمان ؟

بهار من همه جا مانده در گذشته ی تو .

تو مانده ای ز گذشته ، بهار بی پایان .

بوی بهار

باز آغوش گل از گلشن ما باز شده .

به گمانم که بهاری دگر آغاز شده .

اینهمه سلسله جنبان که ز گلشن پیداست .

با سر زلف بهارین تو دمساز شده .

سبزه آذین شده در پای بنفشه دیشب .

همه گفتند که قفل دهنت باز شده .

هر کسی پیله ز تن می درد از بوی بهار .

چند روز یست که پروانه خبر ساز شده .

مرغ باغ ملکوت تو چه فهمیده ؟ چنین .

در میان قفسش با تو هم آواز شده .

آداب

گاهی باید بایستی ، تا دیگران بنشینند .

گاهی باید بر خیزی ، تا دیگران بنشینند .

گاهی باید بنشینی ، تا دیگران بنشینند .

گاهی باید بـــــروی ، تا دیگران بنشینند .

این یعنی که نشست و برخاست با دیگران ، آدابی دارد .

گاهی باید بگویی ، تا دیگران بگو یند .

گاهی باید بگو یی ، تا دیگران نگو یند .

گاهی باید نگو یی ، تا دیگران بگو یند .

گاهی باید نگو یی ، تا دیگران نگو یند .

و این یعنی که گفت و گو با دیگران هم آدابی دارد .

گاهی باید بر خیزی ، تا دیگران بر خیزند .

گاهی باید بگـو یی ، تا دیگران بر خیزند .

گاهی باید بیـــایی ، تا دیگران بر خیزند .

گاهی بایــد بمیری ، تا دیگران بر خیزند .

و این یعنی که رستاخیز دیگران هم آدابی دارد .

و...

بهار انتظار

آه اینجا همه هستند ، ولی جای تو خالیست .  چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؟

جمله ی نا قص من باز سوالیست .  چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا ؟

در بهاری که گل و سبزه در آغو ش همــــــــــــــــــــــــــــــــــــند .

یار ما دور از این دور و حوالیست .  چــــــــــــــــــرا ؟