دیوانگی مکن ، که چو دیوانه ات شوم .
آباد می شوم ، که به ویرانه ات شوم .
مجنون را هوای لیلی دیوانه خو شتر است .
پیشم بمان که ساقی میخانه ات شوم .
دیدم که دوش وارد بتخانه ام شدی .
گفتم بیایم و بت بتخانه ات شوم .
این جمله های قدیمی به جای خود .
یک شعر نو بگو که چو افسانه ات شوم .
دنبال من میا ، که چو من پیر می شوی .
دنیای من مشو ، که به زنجیر می شوی .
با این کمان من ، هوس دو ستی مکن .
گاهی نشانه ای و گهی تیر می شوی .
نیست ، اما اندکی باقیست ، جای شکر هست .
اینکه آدم ها برای هم محبت می کنند .
گر چه دنیا جای پول و زور و استبداد هست .
باز بعضی ها برای عشق صحبت می کنند .
بار دنیا را ، از اول ، کج نهاده ، آدمی .
ای خو شا آنان که بر افتاده خدمت می کنند .
آدمی در طینت خود ، بند عادت می شود .
چونکه در بند خدا اُفتند ، عادت می کنند .
گفته آمد این سخن در وصف آدم بار ها .
خادمان خلق ، همواره عبادت می کنند .
خوش به حال من ، که پشت پنجره ، باز می بینم درخت و باغ را .
آسمان چون پشم حلاجی شده ، نم نم باران و رقص زاغ را .
خوش به حال من ، هنوزم عاشقم ، تا بهار تو دوباره گل کند .
خوش به حال من ، که داده زندگی ، لحظه تکرار حسی داغ را .
حرف اول ، حرف نان و حرف دوم ، حرف آب .
حرف آخر ، حرف بابا ، چونکه بابا رفته خواب .
کار ، مسکن ، نان ، آزادی ، شعار بچه هاست.
مرد باید مثل بابا ، غصه هایش بی حساب.
در خبر آمد ، سخنگو گفت : با تدبیر ما.
شد تورم صفر درصد ، این حساب و این کتاب.
چند روزی نیست ، نان از سکه سبقت را ربود.
باز می گو یند ، ثابت مانده قبض برق و آب.
یادم آمد روزگاری ، گوجه سر بالا گریخت.
گفت : ارزان است ، اینجا ، گوجه با سیخ و کباب.
گفت : مستی زان سبب ، هذیان بی جا می کنی.
این چه سان مستی است ، گر نا خورده ای قدری شراب.
در جواب آمد که علم اقتصادی ، شعر نیست .
چند روزی رفته بالا ، باز می گرد حباب.
مثل هر سالی که قبل و بعد هر عیدش ، رها.
باز تکراری شده ، این هرج و مرج بی حساب.
گر چه دولتمرد باید باز گوید ، یک دروغ.
باز گوید ، حرف این است ، از چه با این آب و تاب.
باز بابا خواب می بیند که مردی می رسد.
با کلیدی دیگر ، اما ، می شود باز انتخاب.
مرد یعنی مثل بابا ، اول شعر و کتاب.
مرد باید سنگ باشد ، تا بچر خد آسیاب.
گفت : دیوار بلندی هست ، در زندان شهر.
گفت : بالا می رود مجنون ما ، با یک طناب.
هدیه دارد ، آسمان ابری امروز ما .
یک سبد رنگین کمان ، بعد از طلوع آفتاب.