گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

سیب سرخ

رفتگان ، رفته اند و ما ، هنوز.

جمله ، در راه رفتنیم ، امروز.

زندگی عشق بودن فرداست.

زود امروز ، می شود، دیروز.

میوه ممنو عه

پای دیوار بلندی ، همه ، تنها  شده ایم.

راه گم کرده، در اینجا ، همه پیدا شده ایم.

یک شبی ، حادثه ای بود و ندانست کسی.

که چه می باید و اینگونه به دنیا شده ایم.

ما همه حاصل جبریم ز دیروز پدر.

اینچنین راهی کاشانه فردا شده ایم.

و کسی نیست ، بگوید که چرا باز هنوز.

مثل ، ماهی نفهمیده ، به دریا ،  شده ایم.

کو سه ها حاصل تاراج من و ماست یقین.

کاین چنین ، لقمه پر چرب شماها شده ایم.

یادمان رفته که یکبار خطا کار شدیم.

شاید این بار اسیر خود حوا شده ایم.

آدمی نیست ، ولی آدم و حوا هستند.

که چنین باز شبیه خود آنها شده ایم.

نکند ما همه از نسل همان ،  قا بیلیم.

به تکامل که رسیدیم ، معما شده ایم.

باز از میوه ممنو عه ، که آورده خبر ؟

که چنین زیر درختش همه رسوا شده ایم.

یادمان رفته که از کوی عدم آ مده ایم.

برده و بنده اینگونه عدم ها شده ایم.

خوردن میوه ممنوعه همین است اگر .

قدر هم را چو بدانیم ، مسیحا شده ایم.

دنبال تو

عمری که به دنبال تو گشتم ، همه ی عمر.

بر باد  شد  و  شاد  نگشتم ، همه ی عمر.

این سهم من از آن همه گشتن ز تو آن شد.

خود  دیدم و باز از تو گذشتم همه ی عمر.

آن  روز  که  از  کو چه ی  ما باز گذشتی.

من ماندم و غم ها همه پُشتم ، همه ی عمر.

سمفونی   تکراری   من  ،  تا ر  ،  ندارد.

تر سم که ز پود تو نََر شتم ، همه ی عمر.

گردن   مفرازید  ،   جهان    قله    ندارد.

پرورده ام  آلاله   به  دشتم  همه ی  عمر.

من جز تو، ندارم گنهی ، گر چه تو خوبی.

این بود که در چشم تو زشتم،همه ی عمر.

این  باغ  که  جز  خار  در  آن جای ندارد.

تخمیست که با دست تو کشتم،همه ی عمر.

یک  بار  بگو  این  غزلم  را  تو  نوشتی.

تا من بنو یسم ، که ، بهشتم ، همه ی عمر.

قهر

نکند یاد آسمان رفته ، که زمین تشنه کام می میرد.

یا زمین عشق را نمی فهمد ، که دل آسمان نمی گیرد.

شاید این دستها نمی فهمند ، یا که این جمله ها نمی دانند.

با که باید نماز بگزارند ، از قنات که آب بر دارند.

گپ خودمانی (8)

سُلام

گردنه زندگی که به سر جیر ومی گرده.

دیه حال و هوای زندگی دی کم کم ابری می بو.

زبان حال یک پیر

چِندیه دُل نُگرانُم ، نیمیدانُم که چیه.

مثل دیوانه می خوانُم ، نمی دانُم که چیه.

شو و روزم یکی گردیه تُفاوت نُداره.

همینه فکر و خیالم ، نیمیدانُم که چیه.

مثل غولانی جوری دَر می کوم صحرا سران.

خودُمه سر میدوانُم ، نیمیدانُم که چیه.

تُو ، دَرََ کَلُم و هی ریک می زنُم روبروه.

چُشم و ابرو می پُرانُم ، نیمیدانُم که چیه.

دیگه قبلنی جوران ، بَپُر و دَر شو نیمینم.

یعنی اصلا" نیمی تانُم ، نیمیدانُم که چیه.

گاهی گَردُنُم می گیره ، عین خوک شاخ می زنُم.

بعد می گیره شانه آنُم ، نیمیدانُم که چیه.

کمرم عین فُنر دولا می بُم ، جُرت می زنه.

جی... دَ کُردُن نیمیتانُم ، نیمیدانُم که چیه.

پامی قوزک دی نگو عین دَرانی کو وره.

گاهی لاچ واز می مانه ، نیمیدانُم که چیه.

چشمی سو دی بَپُرس ، هر چی رَ قیقاچ می زنه.

ماس و داسَ ، راس می خانه نیمیدانُم که چیه.

بلبلی صدا دیه با خری عرعر یکیه.

کَوُِک دِنی خروس بخانه ، نیمیدانُم که چیه.

دیه آزُنگل و دَروازه مُنیب ، فرق نُداره.

تُوُرَ ، گیلداس می دانُم نیمیدانُم که چیه.

جمعه شو با شنبه شو ، خیلی تُفاوت نُداره.

شو با روز دیگه میزانه ، نیمیدانُم که چیه.

سال و ماهی یکدفه میشُم سرو تُن بَشورم.

شُلا کتیه تُن و جانُم ، نیمیدانُم که چیه.

با آرزوی سلامتی و تندرستی