چشم هایی هست که آسمانی ترند.
دست هایی هست که بخشنده ترند.
لحظه هایی هست که طولانی ترند.
عشق هایی هست که پا ک ترند.
رنگ هایی هست که رنگین ترند.
سیب هایی هست که سرخ ترند.
سفره هایی هست که دل باز ترند.
جر عه هایی هست که گوارا ترند.
**********
کار هایی هست که بی ریا ترند.
گل هایی هست که خو شبو ترند.
خنده هایی هست که پر احساس ترند.
دل هایی هست که در یایی ترند.
عرو سک هایی هست که دوست داشتنی ترند.
اما باران همیشه باران است!
مردی آمد که دوستش دارم.
نیست حالا و دو ستش دارم.
مردی آمد شبیه یک لبخند.
چو نکه خندید، دو ستش دارم.
مردی از کو چه های بارانی.
چو نکه بارید ، دو ستش دارم.
روزگاری عقیم و نازا بود.
چو نکه زایید ، دو ستش دارم.
رفت اما شبیه تنهایی.
چو نکه تنها ست ، دوستش دارم.
باز می آید آنکه آمده بود.
خواهد آمد و دو ستش دارم.
آدم مکُشید ، آدمی نام خداست.
پیغام سروش صبح و هم شام خداست.
هر چند زمهر و مهربانی ، شده دور.
محصول کمال و سر و اتمام خداست.
سر گشتگی بشر ز آغاز جهان.
نشنیدن حکم و فعل و فر جام خداست.
گو یند که رانده از بهشت است ، بشر.
اما ز نژاد نور و اقوام خداست.
اکنون به کجا چنین شتابان ، اخوی.
شیطان عجول و ذکر آرام خداست.
آدم مَکُشید ، آدمی لطف خداست.
احیای بشر ، دوام پیغام خداست.
اسیر سایه ام اکنون.
برآی ای آفتاب من.
مکن دوری بیا نزدیک.
تو ای تصویر خواب من.
به رقص آوردنم خو بست.
بزن چنگ و رباب من.
که من از خو یشتن دورم.
بیا بشکن حباب من.
نه می خواهم نه می جو یم.
پیام شیخ و شاب ، من.
الا ای آفتاب حُسن.
لبا لب کن شراب من.
بچر خان و بچر خانم.
در آتش کن کباب من.
سماع اندر سماعم ریز.
به آب و آسیاب من.
بریز آن جام گردون را.
حوالت کن حساب من.
خدا تصویر زیبایت .
کشیده در کتاب من.
بیا ای نیمه پنهان.
بیا ای آفتاب من.
یه و قتایی
یه جورایی
یه چیزایی
کنارت هست.
که مثل گم شدن
دلتنگ او نایی.
فراموشت شده لبخند
از اون وقتی که اینجایی.
نگو یادم نمی افتی
یه وقتایی که تنهایی.
نمی دانم
از اینجا رفته ای یا نه ؟
ازاین حالی که من دیدم
شبیه یک معمایی.
یه وقتایی
یه جورایی
یه چیزایی
کنارت هست
همین گلدون زیبایی
که روی میز هر روزت
که می بینی و یادت نیست.
یه وقتایی
دلم دلتنگ یک تکرار می گردد.
شبیه یک سلام صبح
شبیه بوسه وقت خواب.
یه وقتایی از این کم بودن تکرار ها
خوابم نمی گیرد.
یه وقتایی که چایی هست و من هستم
و یک میزی که تنها هست.
نگو این بی تو بودن ها
یه جورایی ، یه تکراره.
من از تکرار های بعد می ترسم.
از این تکرار تنهایی.
از این لبخند بی پاسخ.
یه وقتایی
یه جورایی
یه چیزایی
کنارت هست .
ولی تنهای تنهایی
یه وقتایی.
که اشکی هست و بغضی هست.
و لی دستی که باید ، نیست.
یه وقتایی
که حسی هست و شعری هست و دریا نیست.
دلم دلتنگ ماهیهای دریائیست.
که می گریند و پیدا نیست.
یه وقتایی
که تار حنجره ، بی تاب فریادست.
غزل بی وزن و آزادست
کسی باید
که اینجا نیست.
یه وقتایی
یه جورایی
یه چیزایی
کنارت هست
اما نیست .
از این احساس بودن های بی احساس
می ترسم.
یه وقتایی.