ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شبیه خواب گذشتی ، زچشم های شبانه .
چو ماهیان غریبه ، کرانه تا به کرانه .
گذشتی از من و رفتی ، که من ز تو بنو یسم .
تمام حس خودم را ، درون سینه نامه .
قدم به قدم ، تا ، تمام تو جستم .
ندیدم و گشتم ، نبود از تو نشانه .
چقدر سخت گذشت و چقدر دیر گذشت .
فراق لاله کشیدن ، زدست جور زمانه .
شدم دگر همه فریاد ، شدم دگر همه آهنگ .
تو را دو باره سرودم ، غزل شبیه ترانه .
روزی که آمدی ، به دو دستت ، دو سیب بود .
گفتم چقدر سیب گلاب تو ، خوردنیست .
طا قت نداشت ، حو صله، تا سیب دیگری .
یعنی که سیب تازه ی لبخند ، چید نیست .
دنیای ما ، پر از بهار خیال تو ، می گذشت .
تکرار غنچه های سیب تو ، هر بار دیدنیست .
آن سیب چهار فصل که آوردیش بهار .
حالا به فصل سرد زمستان خریدنیست .
ده، بیست ،سی، گذشت .بهاران عمر ما .
اما هنوز قصه ی سیبت ، شنید نیست .
تعبیر زندگی ،به همین سیب عاشقیست .
عشقی که بوی سیب تو دارد ، نمرد نیست.
در آتشت ، که چو ، خاکستری ، پریشانم .
چو سوزم از تو ، به رقصم چرا ؟ نمی دانم.
برای برای پخته شدن ، چاره غیر آتش نیست.
کباب اگر که شوم ، جز تو نیست ، مهما نم .