ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هر چه بر غصه ، سنگلاخ زدیم ،نشد
بر تن مرده ، میخ و شاخ زدیم ، نشد
دست ها بسته بود و می بردند
هر چه فریاد و آه زدیم ، نشد
روئیده ام به سرزمین عطش ، دردم آب نیست
مستم ، ولی جرعه ی عشقم ، شراب نیست
می خوانمت تو را ، نه بدان گفتِ دیگران
آن سان که در حصار قلم یا کتاب نیست
همین کافیست ماه من تو باشی
چراغ شام و راه من توباشی
به ناله چون در آیُم این شب تار
صدای هق هق و آه ام تو باشی
تو ای زیباترین
زیباترین
زیباترین من.
هزاران بار
بل صد ها هزاران
آفرین من
میان این همه
تنها منم
اما تو را دارم
تو را ای بهترین
و ، ای همه
تنها ترین من.