گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

فرصت افکار


صبح باشد

جمعه باشد

ذوق باشد

تار باشد.


در دهاتی

ساده مردی

سرخوش از

گلزار باشد.


رود باشد

باغ باشد

خنده باشد

شوق باشد


دختر جارو

به دستی

کوچه ی دیدار

باشد.


بوی  نم

برخیزد از

خاک حیاط

و کوچه ها مان.


سفره ی پهنی

کسی در

انتظار

یار باشد .


خانه ی دلگرمی

و

گاو شکم سیری

به فریاد.


اسب سرکش

شیهه هایش

گوشه ی انبار

باشد .


مادری

از  دور

خسته می رسد

با مهربانی.


برسرش 

انبوهی  از

آورده ی

ایزار باشد .


دست های 

زخمی  بابا

که می آید

از آن سو.


دست  پیغامی

برای

سختی هر کار

باشد.


روبرو

همسایه با

پیراهنی زیبا

به سختی.


در تقلای

گِلی  ورزیده

بر دیوار

باشد .


یوغ آزادی

برای شخم

و گندم

روی دیوار.


خرمن  آورده ها

در چالش

بوجار

باشد .


از کجا 

آورده ام

در بیت بیت

لقمه هامان .


مثل  پسوندی

پس از هر قافیه

در کار

باشد.


عشق 

بیرون آمده

از چاه نامردی

دوران.


جمعه های

عاشقی

در کوچه  و بازار

باشد .


در  هوای 

غم گرفته

حال باریدن

ز ابری.


دست  تسکینی

بر اندوه

دل بیمار

باشد .


زندگی

سرتاسرش

از بوی  گل

در خود بپیچد .


آنقدر  زیبا

که جای

هضم زخم خار

باشد .


کوچه های  اعتقادات

از  دروغ

و کینه

عاری.


هر  کجا

رد  عبور

میثم  و  عمار

باشد .


در  گریزان حالی

احرار

در  ایام

سختی


فرصتی

تا  اختفای

هر کسی

در  غار  باشد .


پای دلتنگی

هوای  گریه

و

احوالپرسی.


همدمی 

شیرین سخن

هم  محرم اسرار

باشد .


جای  نامردان

اگر باشد

به  بغداد

و  سمرقند.


در  هیاهویش

جوانمردی

صد  عیار

باشد.


خمره  های

بی  غشی ،

گویا  خریداری  

ندارد!


کاش  در 

میخانه  ها

اقبالی  از

بیدار  باشد .


حرف  های 

کهنه  و  نو

کرده  ام 

سوغات  بازار.


بی گمان

در  حرکت  تاریخی

این  اجبار

باشد .


روزگار

میفروشان  و  سبو 

و

خمر  و  خمار.


در  بساط

شعر  نو  پردازمان

ادبار

باشد .


رنج  مردم  را

کشیدن

حرف  مردم  را

خریدن.


در  کشیدن  ها

 به جای

لذت  سیگار

باشد !


آدمی  نوری

ز   انوار 

خدای

کل  نور است.


ای  خوش

آن  نوری

که  بر  تاریکی

افکار  باشد .

نظرات 1 + ارسال نظر
علی اصغر یکشنبه 5 شهریور 1396 ساعت 18:29

به به چقدر زیبا
درود برتو

رفیق شفیقم


نگاه شما عالی و با ارزش است

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.