ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
لبالب می شوم از مهربانی
چون تو را دارم
تو را دارم
لبالب می شود چشمان دیدارم
چه داری اینچنین مستم
پر از " می " می شود دستم
چو دستت را به دستانم
ولو یک لحظه بسپارم
شب و چشم سیاه و
گیسوان مشکین ، چه ترکیبی !
من اما روز ها در خوابِ
هر دو سخت بیدارم
نفس دلتنگیت را دوست دارد
وقت بر گشتن
تو را ای همنفس !
با بوسه های داغ بشمارم .
چه می شد فرصتی دیگر
به آغوش تو بر گردم
نخواهم لحظه ای هم بر زمینت
باز بگذارم
که زیبایت نوشته
مثل یک دیباچه ی زرین؟
تمام فصل فصلت را
سپردی دست افکارم
تو اما مثل شب بو
گوشه ی ایوان تنهایم، نمایانی
منم عاشق ترین همسایه ی
چسبیده بردیوار و ایوانم