گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

درد نان


                         درد نان


چرا   سفره ی   نا نوا   نان  نیست ؟

چرا درد نان هست و درمان نیست؟


چو خوش گفت  : فقر از دری در رسد

به لاشک ،  در آن خانه ایمان ، نیست


در این شهر خود خواه  آلوده دست

مجالی    برای   ضعیفان   نیست 


به چشم   ار ،  که بینی  کبیر و صغیر

چه  سانند  در فقر ،  و پنهان نیست


شعار بنی آدم از سعدی است

ولی  آدمیت  که  آسان  نیست!


کسی  دیده  مردی  به سطلی  دو تا؟

که  از  دیدن  آن  ، پر یشان  نیست


چه  شد اینچنین  ، فر بهان  را ، خدا!

خو شی هایشان  ، رو به پایان نیست


خدای فقیران  مگر  دیگر  است

که در بخشش ، مال و امکان  نیست!


غلط  گفتم   و  کفر  ،   بگذارمش

که  پندار  من  نیک  و بر هان نیست


ز  عدل  خدا  کس ندارد  غمی

 نکرده  گنه  را  که   تاوان   نیست


هنوزم  فرو  مانده ام  ، پس  چرا ؟

سر  سفره  ی  نانوا  ،  نان نیست 


 و  یا  درد  و  آه  و غم  بینوا

چر ا  روز گارش  به  پایان نیست ؟


دیاری  که  قدرت  به  شهوت  در  است

در  آن  ملک  شاید  مسلمان  نیست


که هر کو ندارد  ، غم  درد مند

بهر نام  و  عنوانش  ، انسان  نیست


فضیلت  به  هر  جا  که  جویی  رواست

و لی  تحفه  اش  ،  نزد  شیطان  نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.