ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هر چه هستم ، نیم سیبی بیش نیست.
نیم سیب دیگرم ، پیش تو نیست ؟
***
چند فر سنگ مگر فاصله داری که چنین
روبروی منی و بی خبر از حال منی
***
گفتم چو موی بر سر ، عمرت دراز بادا !
غافل ز نفرت از من ، کوته نموده بودی .
***
گرداب خون، بپا ، شد ، دریای دیدگانت
چون تیر بر نهادی ، بر چله ی کمانت
***
آسمان هر شبم را ماه روشن می کند
روز هایم جامه ی خورشید بر تن می کند
آسمانی در دلم دارم ، که خورشیدش تو یی
مزرع جان مرا در خویش روشن می کند