ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
کمی به حال من ایدوست گریه امشب کن .
برای حرمت این عشق اندکی تب کن .
من و تو کودک دردیم ، گر چه یادت نیست .
شفیع خاطر من باش و ذکر یا رب کن .
مرا که عادت لالایی تو را دارم .
بمان کنار من امروز و روز را شب کن .
طلب اگر چه ندارم ، که از تو بستانم .
مرا حوالتی به دهان و دو گو شه لب کن .
در این کرشمه که از تب تنم به جوش آمد .
نوازشم ز بنا گوش و زیر غبغب کن .
برای بودن من ، بودنت خدایی بود .
برای بنده، خدایی خو شست ، هر شب کن .
دمی که سکسکه افتاد و لحظه ها گم شد .
شراب کهنه ی دو شینه را لبا لب کن .