ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شده ام عاشق و دنبال ره ام ، کار خداست .
اینکه خواهم سر و جانم بدهم ، کار خداست .
کرده ام کاری و حا شا نتوانم که کنم .
آگه از سر درون و گنهم ، کار خداست .
نیستم ذره ای اما همه دانند که من .
بر سر ملک خودم پادشهم ، کار خداست .
اینهمه جذبه فقط عشق تو را می طلبم .
سر به بالین تو خواهم بنهم ، کار خداست .
جان عزیز است به هر بی سرو پایی ندهم .
سر و جانم به فدای تو دهم ، کار خداست .
تو ، بزرگی و منم از تو تمنا دارم .
گرد خورشید تو افتاده مه ام ، کار خداست .
دگران گر چه غلامند تو هم ، پادشهی .
سجده بر پای غلا مان ننهم ، کار خداست .