ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
آمد از رقص زمین ، مرگ غریبانه ی ما
بی خبر سوخت شبی ، هستی پروانه ی ما
دست غیبی و قضا و قدری بود، گمان
که شد آوار چنین خشت و گلِ خانه ی ما
ساقیا قسمت ما را به که دادی دیشب
که نه مِی بود و نه خُم بود و نه پیمانه ی ما
غارتی بود که در غرش آن رعد مهیب
کس نماند و همه مردند ، زکاشانه ی ما
چه غریبانه بگریند ، ز بیداد زمان
هر که جا مانده ز تقدیر ، به ویرانه ی ما
کوچیده ام مثل پرستو تا بهار تو
پر می کشم در دامن لیل و نهار تو
تیری بینداز و بیندازم به دام عشق
میمیرم اما می شوم تنها شکار تو
از آسمان ، آبی ترم کن ، آسمانم باش
یک راه شیری می شوم در انتظار تو
قصد قراری نیست ، تا پرواز آخر هم
سر می کشم در روزگار بی قرار تو
دنبال اسب سرکشت تا دشت های دور
هر شیهه را پی می کنم تا مرغزار تو
شرعی ترین جام شراب معبد انگور
هر تهمتی را می خرم با سنگسار تو
پَر می فروشم ، در مصاف شمع چشمانت
در جمعه بازاری ترین شهر و دیار تو
هر چند آزادی می ارزد تا دهم جانی
آزادیم را میفروشم ، در حصار تو
بُهتی پر از گل می شوم ، در روز دیدارت
وقتی که می افتد دلم در لاله زار تو
کو عاشقی که تیشه زند بیستون را
تقصیر
ماست
جمعه
دگرگون
نمی شود
وقتی کرشمه نیست ز بلبل به شاخسار
بیدی
برای
سار
که
مجنون
نمی شود!