ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
صبوری
***
مدتی نیستی ، دلم تنگ است
واژه هایم ، ببین چه دلتنگ است
گر چه پایان شعر ما کوچ است
مصرع آخرش ، بد آهنگ است
کار دنیا ، فریب آدم هاست
رنگ هایش سراب و نیرنگ است
ای هم آوای آسمانی من
افتخار زمین فقط جنگ است
زندگی ، رسم آمدن دارد
رفتنش هم بسی هماهنگ است
قامت سرو را تما شا کن
پیش بت ها خمیدگی ننگ است
قصه ی عشق ، کتاب عطاریست
شهر تش تا به هفت اورنگ است
راز خورشید و آسمان و زمین
اتفاقی شبیه بیگ بنگ است
صبر باید ، غم زمستان را
تا بهاران هزار و یک رنگ است
بیش از این ، بر تنت سیاه مپوش
دل غم ، سالهاست چون سنگ است